Skip to main content

3_جناب دریا دل سئوال جالبی

3_جناب دریا دل سئوال جالبی
کیانوش توکلی

جناب دریا دل سئوال جالبی را طرح کرد :«اينكه دوستان ايران گلوبالي سابقأ اكثريتي پشت ماست ماليزياسيون اين امر هستند، بيشتر سوال برانگيز تر است » من و دیگر دوستان ایران گلوبال هیج رابطه فامیلی ، شخصی ویا سیاسی با گیتی نداشته ایم . گذشته سیاسی ما درست در مقابل هم بود . اما ما اکثریتی های سابق از گذشته، درس های بسیار آموخته ایم ؛ در کشورهایی که زندگی می کنیم، سعی کرده ایم از میزبان بیاموزیم . اولین جمله ای که شخصا در دانمارک یاد گرفته بودم جمله ای از ولتر بود که نوشته بود :« جانم را می دهم تا تو حرفت را بزنی » در حالی گروههای انقلابی جانت را می گرفتند تا تو حرفت بر خلاف آنان نزنی » دو مین کلمه ای روزانه بار ها و بارها در خیابان، محل کار رو زندگی از این مردم می شنیدم Excuse me

بود. سومین کلمه ای یاد گرفته بودم Thank بود. چهارمین مطلبی که فرا گرفتم Investigation بود... بررسی و تحقیق در باره اتفاقات کوچک و بزرگ در خانه و بیرون از آن ...پنجمین مطلب پذیرش واقعیت Accept آری 160 سال پیش 100 نفر آزادیخواه به کاخ پادشاه می روند و خواهان دمکراسی و نظام پارلمانی در این کشور می شوند. پادشاه ؛ خواست ازادیخواهان را Accept می کند. در جریان جنگ جهانی دوم ؛هیتلر دانمارک را به اشغال خود در می آورد ، پادشاه برای اینکه کشور ویران نشود، به خواست فاشیستها Accept اجابت کرد و خود را ظاهرا مخالف نشان نمی دهد ولی مبارزان چپ گرای دانمارکی جنگ پارتیزانی را در مقابل المانی به پیش می برند؛ دانمارکی ها با دادن کمترین کشته ،کشور را از ویرانی حتمی نجات می دهند ...ششمین درس این بود که مشاهده کردم ؛ دانمارکی ها راا بگونه ای تربیت می کنند که فکر نکنند ؛ هیج گهی هستند ... به همین خاطر وقتی این کودکان بزرگ می شوند و دبستان ، دبیرستان ، لیسانس ، فوق لیسانس و دکترا را گرفته و در مقام پرفسوری قرار می گیرد با لباس بسیار ساده ای در مجامع رسمی و خصوصی کنار دستت می نشیند وقتی می پرسی شغلت ؟خیلی ساده پاسخ می دهد «پرفسور» .....آری ما از نسلی هستیم که بدنبال حقیقت هستیم و به همین خاطر از خانم گیتی شیرزاد پوزش خواستیم . این معذرت خواهی ما را کوچک نکرد .بر عکس کله شقی خاورمیانه ای که همواره حقیقت را در انحصار خود می بنید، بازنده دائمی زندگی و سیاست است وآنان چیزی از گذشته نمی آموزند. واقعیت این است که ما نسل انقلابی ها توسط سازمان های سیاسی خود شتشوی مغزی شده ایم ...فروتنی در مقابل این واقعیت و درس گیری از مردمان کشور دمکراتیک ، قادرمان ساخت که بتدریج از این مغز شویی رهایی یابیم ، ... نسل ما ،علیرغم همه فداکاری هایش بد جوری صحنه سیاست در ایران را باخته است . برخی مواقع در فیس بوک اشخاصی پلاکارت بدستی را در شهر های کلن دیگرکشورها می بینم که علیه اعدام ها و زندانیان سیاسی تظاهرات ایستاده می کنند، به چهر هایشان که نگاه می کنی همه ی بالای شسصت سال سن دارند؛ ایا هیج فکر کرده ای که چرا نسل ما این همه جذامی شده است که نتونستیم نسل های جوان تر کشو ررا بدنبال خود بکشیم ...همه ما بازنده شدیم و کلمه «ایران» گره کوری شد که کسی اخر و عاقبت ان را نمی تواند حدس بزند که چه بر سرمردم و کشور خواهد آمد.