Skip to main content

امیر تبریزی عزیز،

امیر تبریزی عزیز،
آ. ائلیار

امیر تبریزی عزیز،
1- درست است همه با این موافقیم که زبان ادبی یا قلم با زبان شفاهی یا صحبت فرق دارد. و شما هم مثال زده اید.
2- در ادبیات آذربایجان (جنوب و شمال) و در ادبیات ترکی استانبولی یا بطور کلی در ادبیات همه کشورها متد اصلی آن است که
زبان ادبی یا قلم را در «روایت» و زبان «شفاهی » را در «دیالوگ قهرمانان» بکار میگیرند.
مثال از آنارAnar نویسنده ی مشهور شمال:
Adım Baləmi, familim Dadaşov. Süzün də yanıvuza gəlmişəm onunçün yox ki, xəstəyəm. Xəstə-flan deyiləm. Süzdən şikayətçiyəm. Süz mənim bağımı tutmusuz

اینجا قهرمان داستان شفاهی صحبت میکند و بجای سیزین sizin؛ Süzün و yanıvuzaمیگوید.که نویسنده خواسته لهجه ی کاراکتر داستان را نشان دهد.حالا این صحبت شفاهی میتواند یک کلمه یا یک پاراگراف باشد.
3- در دیالوگ میتوان زبان ادبی یا قلم را هم بکار برد. بستگی به انتخاب نویسنده دارد.

4- حتی تمام داستان را میتوان به «لهجه» نوشت و زبان ادبی به کار نبرد. مثل صادق چوبک داستان نویس بزرگ زبان فارسی که برخی داستانهایش را تنها با لهجه نوشته است. این کار در دیگر زبانها هم کم و بیش رایج است.
5- حتی در شعر هم این کار را میکنند. مثل شعر پریا از شاملو در فارسی. در دیگر زبانها هم این کار را میکنند.
6- نتیجه اینکه شما می توانید خودتان انتخاب کنید :«ادبی می نویسید یا ادبی-لهجه ای یا لهجه ای». آزادی دموکراتیک. ادبیات دنیای دموکراتیک است. نه دنیای استبداد.
7- بله منهم و حتی میدانم بهنام گرامی هم با شما موافق است که «زبان ترکی آذربایجان با زبان ترکی ترکیه» از یک تنه هستند. مثل دو شاخه ی یک درخت. اما قبول کنیم که کتابهای باکو را در ترکیه ترجمه میکنند و برعکس مال ترکیه هم در باکو ترجمه میشود.
نمونه: کتاب شعرهای قرن بیستم ترکیه هست. که تعدادی از شعرهای شاعران شمال را در این کتاب به استانبولی ترجمه کرده اند.
ما با دو زبان سرو کار داریم.
8-زبان آذربایجان در شمال و جنوب ، یک زبان است. اما با دو بخش و با دو نوع ویژگی. در باکو هم زبان ما را ترکی جنوب گویند. اصطلاح «جنوب شعرلری» را هم داریم.
9- همه ی نویسندگان ادبی جنوب به این خصوصیت توجه میکنند و حتی آن را رعایت میکنند. من کسی ندیده ام که این ویژگی را در قلم خود ندیده بگیرد.
10-هویت زبان جنوب هست و در کارنوشتن اهمیت دارد.
11- همه مثالها در مقاله از نویسندکان نامدار است برای نمونه «شعر اذان» در مقاله از دکتر صدیق دوزگون نقل شده. یا بخش پاراگراف سره نویسی که در موزد زبان بحث میکند از هادی قاراچای شاعر معروف است که من شعرهایش را دوست دارم و حتی یکی را هم ترجمه کرده ام . تحت عنوان «پل شکسته» و...
نمونه های ترجمه از کافکا کار مترجمان معروف شمال است...
12- در کل مقاله ی بیگانگی زبان «تأکید» یست دوباره بر حفظ هویت زبان جنوب . که عملا هم قلمزنان ادبی رعایت میکنند.
به علاوه، طرح نکات کلیدی در مورد چگونه نوشتن مد نظر قرار گرفته است.
البته هر کس حق دارد نظریات خاص خود را در این موضوعات مطرح کند- خوشحال میشویم. شاید بتوانیم اندکی به تاریکی های موضوع روشنایی برسانیم. که تنها از عهده ی جمع بر میاید.