Skip to main content

مینو همیلی و یا دوستش ، لینکی

مینو همیلی و یا دوستش ، لینکی
کیانوش توکلی

مینو همیلی و یا دوستش ، لینکی را در اینجا گذاشته به قلم کسی بنام مینا اسدی....ایشان ادعا می کند که هر گز مینو همیلی را ندیده است ؛مثلن او را نمی شناسد ولی با اطمینان می نویسد:«اگر شما یک "مینوی همیلی باشید زندانی سیاسی سابق و در جلسه ای شرکت کنید وناگهان تواب همبندتان راببینید که در کمال بی شرمی از بی کسی و بدبختی مخالفان سود می برد و میکروفون "حقوق بشر " در دست ،بر سکوی افتخار سیم و زر ایستاده است چه می کنید ؟» خانم مینا اسدی چه کسی ؟و کجا؟ تواب همبند مینو میکروفون "حقوق بشر " بر«سکوی افتخار سیم و زر»ایستاده است . مینا اسدی با ابرها سخن می گوید ؛بدون این که مشخص کند ، همبند تواب او کیست و منبع اطلاعاتی ایشان کیست؟ «سکوی افتخار سیم و زر» دیگر چه صیقه ای است ؟ا اگر مینو را نمی شناسد و یا او را ندیده است، چگونه بخود حق می دهد که درسنگسار زن دیگری مشارکت نماید.؟

مینا اسدی می نویسد :«چرا حرف های مینو منطقی نیست؟این که یک زندانی ، تواب یا شکنجه گرش را می بیند و واکنش نشان می دهد، امر تعجب آوری ست که شما را به دفاع از تواب وا می دارد ؟ پشت پرده ها چه چیز پنهان است ؟» ایشان به خود زحمت نداده است که حداقل نظر مخالفین مینو همیلی را بخواند؛ راستش در سیستم مغز شویی این رهبران چپ اندر قیچی ، چیزی که مهم است «نوچه پروری» ؛و نگهداری «باند» و «فرقه» خودی است . مینا اسدی جایی را برای منطق ، بررسی مستقل موضوع باقی نمی گذارد ؛تا دلتان بخواهد کلی گویی می کند ؛ البته بی گدار به اب نمی زنند ، مینا می داند که هر جور هست بایستی مینو را ازز یر ضرب منتقدینش خارج نماید. این بخشی از سیستم مغزشویی و نوچه پروری است. مینو تا ابد بدنبال میناخواهد بود. مینا اسدی همچون آیت الله ها برای مقلدین خود تائیدیه و برای مخالفین مینو حکم سنگسار صادر می کنند. توصیه می کنم یک بار دیگر انشاه ایشان را از ابتدا تا انتها به دقت بخوانید، یک طرف تواب ، شکنجه گر که بر «سکوی افتخار سیم و زر» ایستاده است ؛ بدون اینکه بگوید چه کسی و کجا شکنجه کرده است ؟ در سوی دیگر از مینو همیلی همچون قهرمان تجلیل می شود. اکنون انشاه مینا اسدی آماده شد هاست «باند» در بالاترین منتظر دستور از بالا هستند که فتوا مینا را لایک بزنند و در این سنگسار ضد انسانی شرکت همگانی و جو سازی برای جایگزینی عقل و منطق مهیا شود. ادم بی اختیار به یاد حزب الله ای های دهه شسصت و کتاب سلمان رشدی می افتد که خمینی نخوانده ؛ حکم قتل نویسنده را داده بود.
https://www.balatarin.com/permlink/2015/3/10/3820012