Skip to main content

خانم ترابی گرامی! من نوشته

خانم ترابی گرامی! من نوشته
Anonymous

خانم ترابی گرامی! من نوشته‌های آقای بنی‌طرف و دیگر عشیره‌پرستان را مدتهاست که دنبال می‌کنم و در آن یک خط مستمر و ویژه می بینم که اساس آن بر دشمنی با هر چیزی است که رنگ و بوی ایرانی داشته باشد. البته این حق ایشان است که از ایران متنفر باشد یا نباشد. ولی ایشان به هیچوجه حق ندارد خودش را نماینده چند میلیون عرب خوزستانی بداند و از طرف آنها حرف بزند. من دوستان عربی دارم (اهوازی) که نوروز را با کمال میل جشن می‌گیرند، بدون اینکه در فرهنگ فارسی-تهرانی آسیمیله شده باشند. اینها از نظر من انسانهای فرهیخته‌ای هستند (چه ایران را دوست داشته باشند و چه از آن بدشان بیاید) که عصبیت عشیره‌ای ندارند. ولی آقای بنی‌طرف چنین نیست. در نوشته‌های ایشان بیشتر از اینکه عشق به فرهنگ مادری به چشم بخورد، تنفر نژادی از فارسها به چشم می‌خورد. در ضمن اگر ممکن است شما به نیابت از ایشان بفرمائید

کجای عید فطر یک عید "ملی" است؟ ما ینا نیت برای کلمه ها معنی من‌درآوردی اختراع کنیم. ملت، ملت است و مذهب مذهب عید فطر عید روزه‌ داران و فقط و فقط مختص مسلمانان است. مقایسه‌ای که شما با کریسمس و ایسترن و غیره می‌کنید، یک قیاس مع الفارق است، زیرا در اروپا هم مذهبیها کریسمس را و لائیکها سیلوستر یا سال نو را جشن می‌گیرند. در مورد عید پاک شاید نود درصد مردم ندانند که اصلا ریشه اش چیست. اینها فرق می کند با جامعه دین‌زده‌ای که خودش را با مذهبش تعریف می‌کند. تکلیف یک عرب مسیحی چیست؟ اعراب مندائی باید چه روزی را جشن بگیرند؟ اعراب بهایی و لائیک و کمونیست چه؟ فرق نوروز با فطر در این است که نوروز آغاز بهار است، نه پایان ماه رمضان، نه تولد این یا آن پیغمبر و نه مرگ این یا آن امام. یک مناسبت کاملا طبیعی است. ولی نفرت نژادی از ایران و ایرانی بسیاری را بر آن می‌دارد که با آن از در دشمنی درآیند. واگرنه آقای بنی‌طرف مانند هر انسان دیگری آزاد است از چیزی خوشش بیاید، یا نیاید، مناسبتی را جشن بگیرد، یا نگیرد، تا جایی که از طرف خودش حرف بزند و نه به نمایندگی از طرف میلیونها عرب ایرانی، از جمله کسی که دومین کامنت را اینجا گذاشته. البته از کسانی که شیخ خزعل را مراد و مقتدای خود می‌دانند و برای شهادت مظلومانه آن امام همام اشک می‌ریزند، انتظار دیگری هم نمی‌توان داشت. نوروز بر شما هم مبارک