Skip to main content

در تشریح نوشته "عقب نشینی

در تشریح نوشته "عقب نشینی
اقبال اقبالی

در تشریح نوشته "عقب نشینی بالائی ها، تغییرطلبی پائینی ها و ضرورت وفاق ملی بر محور سکولار دمکراسی"
«اکنون از دل زایمان پردرد اپوزیسیون، جنبش سکولار دمکراسی زاده شد..»
چرا؟
سکولاریسم تاریخ دیرینه ای بدرازای عمر سرمایه داری دارد. با دفع مذهب و روحانیت از قدرت سیاسی، نقش سکولاریسم برجسته شد. سکولاریسم بتنهائی (تفکیک مذهب و حکومت) گرچه یکی از دستاوردهای بشر بود، اما بدون روی دیگر آن، یعنی دمکراسی، ناقص و فاقد رسالت تاریخی خود می باشد.
هنگامی سخن از سکولاریسم در ایران بمیان آورده میشود؛ نمی توان تاریخ مبارزات ملی برای رهائی از سلطه دین تحمیلی را نادیده گرفت که در تداوم تاریخی خود به انقلاب مشروطه انجامید.
انقلابی که با شعار عدالتخانه، ائتلاف شاه و شیخ (اسلام سیاسی) را به چالش کشید. آخوندهای شیعه در انقلاب بهمن انتقام خود را از مشروطه و مشروطه خواهان (ایران و ایرانیت) گرفتند.

روحانیت شیعه "ذوالفقار علی" که از دست شاهان افتاده بود را برداشتند تا مانند خونخواران صدر اسلام نگذارند که خون بر آن ماسیده شود.
مبارزه برای سکولاریسم (در مفهوم مطالبه رهائی از شر اسلامگرایان) در ایران ریشه تاریخی داشته و از همینرو هنگامی که پرچمش در اروپا برافراشته شد، پیشگامان مشروطه با یاری از تازه ترین دستاوردها برای تحقق آن در ایران جنگیدند.
سکولاریسم در ایران نتوانست با نیمه خود (دمکراسی) چفت شود و از همینرو سکولاریسم آمرانه (بوروکراتیک) بستر عروج دشمنان سکولار دمکراسی (اسلام سیاسی) را فراهم کرد.
پس از قدرتگیری اسلامگرایان، مقاومتی به گستره ایران برای پیشگیری از استقرار نظام اسلامی سازمان داده شد که به شکست انجامید.
نیروی اپوزیسیون در وجه غالب به سکولاریسمی باور داشتند که تابع ایدئولوزی، فرهنگ و سنت های غیر دمکراتیک بودند.
در اینکه اپوزیسیون سکولار در ایران 37 سال قبل وجود داشت، تردیدی وجود ندارد، آنچه مورد تردید جدی است، همانا فهم سکولار دمکراسی بود.
البته دیدگاههای غالب در اپوزیسیون از دمکراسی هم با درک های کنونی، بسیار تفاوت داشت.
دمکراسی در حکومت اسلامی در چارچوب اسلام اسلامگرایان تعریف می شود نه شهروندان کشور و جامعه شهروندی.
با همان منطق دیکتاتوری پرولتری خود عین دمکراسی ست، اسلامگرایان هم حکومت اسلامی را عین دمکراسی تعریف می کنند.
حال پرسش (اقای توکلی) اینست:
«اکنون از دل زایمان پردرد اپوزیسیون، جنبش سکولار دمکراسی زاده شد..» خوب چرا« اکنون»؟ چه اتفاقی در کجا ی ایران افتاده است؟
به این دلیل که سکولاریسم گذشته فاقد گوهر دمکراتیک و موجودی ناقص الخلقه بود. پس از تلاش پیشگامان مشروطه، نخستین گفتمان جدی در باره لائیسیته توسط جمهوریخواهان دمکرات لائیک سازمان داده شد و این پرچم در دستان نیروهائی بود که هنوز خود با دمکراسی مشکل داشتند.
و شاید هم این خود یکی از دلائل به گل نشستن این "جنبش" بود.
دومین موج گفتمانی که همگانی شد و حتی حکومتگران را هم در موضع تدافعی قرار داد، گفتمان سکولار دمکراسی بود. گفتمان سکولار دمکراسی در شرایطی عمومی گشت که اپوزیسیون هم به پایان دوران بازبینی نظری خود نزدیک میشود و مرزهای سکولار دمکراسی با سکولاریسم امرانه شفاف تر می گردد.
چرا اکنون؟
زیرا بخش عظیم جامعه ایران به نفی حکومت اسلامی رسیده اند. مبارزه با حکومت اسلامی امری روزمره و تعطیل ناپذیر جامعه شهروندی (ملت) ایران است و در یکدهه گذشته پل ارتباظی تبادل نظری میان خارج و داخل برقرار شده است.
ادامه دارد