Skip to main content

آری؛

آری؛
اقبال اقبالی

آری؛
"این موضوع که در اتاق های در بسته مذاکرات پان اسلامیست ها با غرب چه می گذرد ؛ نتیجه اش هرچه باشد؛ در این وظیفه اپوزیسیون تغییر ایجاد نمی کند که با وفاق ملی بر ثقل سکولار دمکراسی، راه گذر از حکومت اسلامی تدارک دیده شود."
در دو حالت لشکرکشی برای نابودی حکومت اسلامی ویا تحکیم این نظام جنایت پیشه توسط غرب، نمی تواند سیاست تمرکز نیرو برای خلع قدرت از حاکمان را تحت الشعاع قرار دهد.
راه رهائی ملت ایران نه از سیاستهای ناظر بر تامین منافع غرب و نه با تداوم حیات پان اسلامیست های "اصلاح طلب" ممکن است. ما از منافع خود در انطباق با همزیستی مسالمت آمیز با جهانیان، دمکراتیزاسیون و سکولاریزاسیون کشور و منطقه می باشد به جهان می نگریم.
با چنین عزیمتگاهی به تحولات کشور و منطقه و نیز با شناخت از ماهیت نظام حاکم، فقدان ظرفیت ملی، دمکراتیک و سکولار در حکومت اسلامی؛ بدون توهم آفرینی به ماهیت نظام،

راه مستقل خود را معطوف به جنبش های پیشرو و مدرن سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ادامه می دهیم.
در شرایطی که مرده های 1400 ساله از گورستانها سربلند کرده و توحش و بربریت را با خفه کردن (اسلامگرایان شیعه)، سربریدن (اسلامگرایان سنی)، آتش زدن، تجاوز و برده داری به نمایش نهاده اند، تائید جنایتکاران "عادل" و بلند کردن علم و کتل آنها توسط غرب و ارتجاع داخلی، ناظر بر حفظ سلطه اسلام و اسلامگرایان و نیز بازی با این مهره برای رونق بازار صنایع نظامی، تقسیم کشورهای منطقه و انتقال میدان جنگ قدرتها به منطقه خاورمیانه است.
پادزهر جنگ افروزی های مذهبی و قومی در خاورمیانه، تبلیغ، ترویج، و ایجاد آلترناتیو سکولار دمکراتیک در سطح ملی و منطقه ای می باشد.
مذاکرات هسته ای در هر شکلی انکشاف یابد؛ ما نمی توانیم ریسمان استفاده از شرایط برای عبور از نظام را رها کنیم.
بدیهی است که در مدت زمان کوتاه خلع قدرت، ایران ستیزان از همه توان خود برای نابودی ایران استفاده خواهند کرد.
راه حل نه صرفنظر از پیکار برای سرنگونی حکومت اسلامی؛ بلکه ایجاد امادگی ملی برای دفاع توده ای و مبارزه علیه ارتجاع در همه اشکال آن است.
کیانوش عزیز نوشته است:
"اگر به قول اقبالی« باند پراگماتیست حکومت» به موازات بهبود رابطه با غرب ، دست به اصلاحات ریشه در نظام بزند؛ مثلن از تنگ نظری های قرون وسطایی دست بردارند وصدای زن را ازاد بگذارد و یا با یک بخشنامه، حجاب اجباری به جز ادارت دولتی را لغو نماید وبا برگزاری کنسرت های خوانندگان، حداقل درکیش موافت نماید و مشروبات الکلی را در مناطق توریستی و خارجیان را ازاد بگذارند و برای مناطق اتنیکی کشور بر اساس همان بند 15 قانون اساسی جمهوری اسلامی، تدریس زبان مادری و خود گرانی محلی را افزایش دهند و برای اصلاح طلبان فراری و رانده شده دعوت نامه بنویسد و باند های اسید پاش و رنجیر زن خامنه ای را از هم به پاشانند و میدان را برای اصلاح طلبان دینی باز نمایدو... اینها می تواند در وظایف اپوزیسیون تاثیر بگذارد..."
37 سال است از "اگر" سخن گفته میشود، وعده داده میشود، و دیگر اکثریت شهروندان کشور به این اگرها باور ندارند. ملت ایران پراتیک خونبار و جنایتکارانه 37 سال گذشته را تجربه کرده و ناباور به معجزه در حکومت اسلامی، فردای خود را تابع سرشت شوم، پلید و انسان ستیزانه حکومت اسلامی می بینند. ازادی ملت ایران در فردای سرنگونی حکومت میسر است و لاغیر!
با بررسی میکروسکوپی ماهیت حکومت اسلامی (قانون اساسی آن) و جناح های آن، تردیدی وجود ندارد که هیچکدام از "حوزوی ها" شناخت و شعور درک مشکلات و معضلات عدیده جامعه ایران و ارائه راه برون رفت را ندارند.
چگونه می توان باور کرد که با پهن می توان آسمانخراش ساخت!
سازش غرب با پان اسلامیست های حاکم بر کشور الزاماتی دارد که یکی از انها باز شدن فضای داخل کشور است. آزادی های قطره چکانی در داخل کشور همواره بعنوان فتح سنگرهای جنبش های اجتماعی فهمیده میشود و سکوئی برای پرش به سنگر دیگر است تا هدف خلع قدرت از حاکمان میسر گردد.
در صورتی که سیاست سرکوب و ترور ادامه یابد، محتمل ترین چشم انداز، شورش ها و انفجارهای غیرقابل کنترل توده ای می باشد.
اپوزیسیون سکولار دمکرات و ایراندوست باید کمربندها را سفت ببندد و اماده شرکت در نبرد مرگ و زندگی ایران و ایرانیان گردد.
ادامه دارد