Skip to main content

باز هم مقاله ای از میان

باز هم مقاله ای از میان
اژدر بهنام

باز هم مقاله ای از میان مقالات عهد عتیق بیرون آورده و منتشر شده است تا ثابت شود که زبان مردم آذربایجان، ترکی نبوده است و آذری یا فهلوی یا فارسی بوده است.
تحقیقات آقای ریاحی خویی، مطالب ارزنده ای دارد، در عین حال اشتباهات و کاستی های فراوان. این مقاله را چند سال پیش خوانده بودم.
یکی از اشکالاتی که مقاله ایشان و مقالات نظیر این دارند، این است که واقعیتهای تاریخی را نادیده می گیرند و با برخورد به چند شعر و نوشته به زبانی غیرترکی در آذربایجان، نتیجه می گیرند که آن زبان، زبان رایج و زبان اصلی این سرزمین بوده است.
واقعیت این است که آذربایجان هم جزو نقاطی است که شاهد هزاران کوچ ایلات و طوایف گوناگون بوده که هر یک زبان خود را به همراه داشتند.
به این ترتیب تعیین زبان پیشین آذربایجان بسیار دشوار است. در این مورد نمی توان حکم قطعی داد. تا به حال من به هیچ تحقیق جامعی برخورد نکرده ام که

با ارائه دلایل و اسناد محکم تاریخی، توانسته باشد این مساله را روشن سازد.
***
سال 1354 به روستاهای اطراف مرند و جلفا رفتم و چند ماهی در آن اطراف رفت و آمد کردم. نتیجه سفرم دهها نوار کاست و صدها صفحه یادداشت از گویشهای متفاوت این روستاها بود که ساواک همه آنها را در سال 1356 ضبط کرد و هرگز آنها را به دست نیاوردم.
اگر اشتباه نکنم در روستایی با نام "زال" به زبانی برخوردم که نه فارسی بود و نه ترکی و با آنچه که احمد کسروی زبان "آذری" نامیده بود، تفاوت بسیار داشت.
در محله های "بالاخانی" و "سوراخانی" باکو (اگر نامشان را درست نوشته باشم) به زبانی صحبت می کنند که بسیار شبیه زبان فارسی است.
آقامحمد خان قاجار اعضای باقیمانده 4 ایل را از کرمان به آذربایجان تبعید کرد که در اطراف مراغه و قوشاچای سکنی گزیدند و بعدها در شهر میاندواب فعلی و روستاهای اطراف جمع آمدند و طبیعتا سالیان متمادی به زبان فارسی سخن می گفتند و شعر می سرودند و با تغییر زبانشان که مسلما حالت تدریجی داشته است. طبیعتا اشعار و نوشته های آنان، هم همین خصوصیت را داشته اند و چیزی بین فارسی و ترکی بوده اند و مختلط با لهجه خاص آنها.
نتیجه این که زبان مردم آذربایجان در طول قرنهای متمادی دستخوش تغییر و تحولات فراوانی بوده است.
زبانی که فضولی با آن شعر می سرود، با زبان امروزین ما بسیار متفاوت است ولی آیا می توان این نتیجه را گرفت که زبان آذربایجان در روزگار فضولی فارسی، عربی، ترکی بوده و نامی مانند "فاعرتر" بر آن نهاد؟
***
آنچه که در این میان، در نوشتن برخی از چنین مقالاتی و انتشار آنها پس از سالها، اهمیت اساسی دارد، روشنی افکندن بر واقعیات تاریخی نیست بلکه یک نتیجه گیری سیاسی است:
"زبان مردم آذربایجان فارسی بوده و بعدا ترکی و آن هم به زور شمشیر بر مردم این سرزمین تحمیل شده و حالا وظیفه ملی و میهنی ماست که لطف کرده و زبان اصلی را به مردم این سرزمین بازگردانیم!"
***
از دیدگاه من مساله اینگونه مطرح است:
گیریم که زبان ترکی آذربایجانی، قرنها پیش، به زور به این مردم تحمیل شده است. و گیریم که این زبان نه قرنها پیش، بلکه همین دیروز در میان مردم این سرزمین رایج شده است. تاریخ رواج این زبان چه اهمیتی دارد؟ از نظر من هیچ اهمیتی ندارد.
آنچه در این میان مهم است، خواست مردم این سرزمین است. آیا مردم می خواهند زبانشان را تغییر دهند و به فارسی سخن گویند یا می خواهند با همین زبان رایج "تحمیلی" و "بیگانه" و "انیرانی" سخن بگویند و بخوانند و بنویسند و آموزش ببینند؟
تعیین و تصمیم گیری درباره این مساله، حق بی برو برگرد همین مردم است و نه کسی دیگر.