Skip to main content

آقای یوسف آذربایجان گرامی،

آقای یوسف آذربایجان گرامی،
کاوه جویا

آقای یوسف آذربایجان گرامی، با سپاس از شما برای ابراز نظرتان، 1 ـ خطاب به من نوشته اید: " حتما جنابعالی زحمت کشیده و از آرشیو این نوشته را در آورده ای و دنبال هدفی هستی". در پاسخ می گویم که این نوشتار از سوی یکی از دوستان خواننده ی ایران گلوبال فرستاده شد و من از آنجا که این نوشته را پژوهشی علمی و پرمایه یافتم که می تواند راهگشای گفتگویی حقیقت جویانه و منطقی درباره ی برخی ناروشنی های تاریخی و فرهنگی باشد، اقدام به نشر آن کردم. ویژگی های تاریخی، هرچه که باشند، بیگمان نه موجد و نه زایل کننده ی حقی از مردم هستند. 2 ـ آنچه که درباره ی "فرهنگستان ادب و هنر" نوشته اید نادرست است. "فرهنگستان ادب و هنر" در سال 1360 منحل شده و دیگر وجود خارجی ندارد. عضویت دکتر ریاحی خویی در این فرهنگستان مربوط به پیش از انقلاب 1357 است. 3 ـ علی معلم دامغانی، که از سرایندگان وابسته به رژیم جمهوری اسلامی است، هیچ

مقامی در "فرهنگستان ادب و هنر" ندارد، چرا که چنان که گفته شد این نهاد از سال 1360 دیگر وجود خارجی ندارد. بنا بر این پیوند دادن علی معلم دامغانی با دکتر ریاحی خویی، که شما به آن کوشیده اید، هیج پایه ای ندارد. 4 ـ نهادی به نام " پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی" از سال 1360 امکانات فرهنگستان منحل شده ی ادب و هنر را در دست خود گرفت و به انجام وظایف فرهنگی در خدمت رژیم پرداخت. اما رئیس این نهاد نو بنیاد نیز علی معلم دامغانی نیست، بلکه یکی دیگر از وابستگان رژیم به نام صادق آیینه وند می باشد. امیدوارم در گردآوری اطلاعات و نتیجه گیری از آنها دقت بیشتری بفرمایید.