Skip to main content

پاسخ به دوستان گرامی، اژدر

پاسخ به دوستان گرامی، اژدر
تبریزی

پاسخ به دوستان گرامی، اژدر بهنام، سیروس مددی، بهنام چنگائی ********** دوست گرامی، اژدر بهنام، برای آن که کار به بدفهمی نکشد نخست باید بدانیم که مرده سیاسی چیست؟ پاسخ کوتاه و گویای این پرسش این است که اگر یک سازمان سیاسی و کارکرد آن زمانی در ترازهای سیاسی یک کشور دیده می شد و اکنون دیده نمی شود چنین سازمان سیاسی مرده سیاسی است! به حزب توده ایران نگاه کنید، آیا حزب توده در زمان دکتر مصدق را می توان یک مرده سیاسی دانست؟ حزب توده در زمان دکتر مصدق یک مرده سیاسی نبود چرا که کارکرد این حزب در ترازها و کشمکش های سیاسی ایران به خوبی دیده می شد و این کارکرد چه کارکرد خوب و چه کارکرد بدی بوده باشد در میدان کشمکش های سیاسی چشمگیر بود اما در زمان کنونی چه؟ در زمان کنونی و در ترازهای سیاسی و کشمکش های سیاسی ایران کنونی جایگاه حزب توده کجاست؟ آیا حزب توده سازمان دهنده یک جنبش کارگری در ایران .....

..... کنونی است؟ آیا حزب توده سازمان دهنده یک تظاهرات خیابانی در ایران کنونی است؟ آیا حزب توده فرماندهی یک جنگ مسلحانه در ایران را در دست دارد؟ آیا هم اکنون چیزی به نام سازمان افسران حزب توده در ایران کنونی که رژیم ولایت فقیه در آن فرمانروائی دارد دیده می شود؟ آیا از حزب توده در ایران کسی حتی نام می برد؟ حزب توده ایران نمونه ای از یک مرده سیاسی است، گروه های ریز و درشتی که نام فدائی بر روی خود دارند، راه کارگر، پیکار، سربداران و ..... همگی مرده های سیاسی هستند چون جائی در ترازها و کشمکش ها و رویدادهای سیاسی ایران ندارند! ******** دوست گرامی، اژدر بهنام، شما می گوئید: ( ..... آن چه را که شما نادیده می گیرید این است که جمهوری اسلامی این سازمان ها را آن چنان سرکوب و کشتار کرد که تنها عده کمی از آنها توانستند جان سالم به در ببرند و راهی خارج از کشور شوند ..... ) دوست گرامی، اژدر بهنام، سرکوب، شکنجه، کشتار، زندان هرگز از یک سازمان سیاسی مرده سیاسی نمی سازند و آن چه که یک سازمان سیاسی را مرده سیاسی می کند از دست دادن پایگاه مردمی است، باز هم نمونه از حزب توده می آورم، آیا اگر وابستگان به حزب توده ایران را رژیم آخوندی کشتار نمی کرد این حزب در میان ایرانیان پایگاه مردمی داشت؟ آن چه که حزب توده ایران را مرده سیاسی کرد ددمنشی های رژیم آخوندی نبود بلکه از دست دادن پایگاه مردمی برای کردارهای نادرست و ناهنجار حزب توده از روس پرستی گرفته تا هواداری از رژیم آخوندی بود و گر نه اگر حزب توده میلیون ها هوادار در میان ایرانیان و در میان کارگران و دهقانان و ارتشیان داشت سرکوب این حزب ناشدنی بود، آن گروه کم جان به در برده از سوسیالیست ها که شما از آنها سخن می گوئید اگر در میان ایرانیان پایگاه مردمی و هوادار داشتند نیازی نبود که به فرامرز بروند و در درون ایران می توانستند بمانند و جنبش های سیاسی سوسیالیستی را رهبری کنند. ********** دوست گرامی، اژدر بهنام، مرده سیاسی را می توان از نو زنده کرد و سازمان سیاسی شکست خورده و سرکوب شده از نو می تواند پرتوان شود، اما چگونه؟ هنگامی که سازمان سیاسی شکست خورده و سرکوب شده و از میدان به در شده گذشته خود را ارزیابی کند و پندارها و کردارهای نادرست را کنار بگذارد و خود را بهسازی کند می تواند امیدوار باشد که از نو در ترازهای سیاسی یک سرزمین به کار گرفته شود و از مرده سیاسی بودن درآید اما بدبختانه و با اندوه فراوان باید گفت که در میان سازمان های سیاسی ایرانی کار وارونه است! و به جای آن که سازمان های سیاسی سوسیالیست سرکوب شده خود و دیدگاه ها و کردارها و گفتارهایشان را بهسازی و بازسازی کنند کارهائی می کنند و سخنانی می گویند که مردم از آنها بیزارتر می شوند! برای نمونه به این سخنان که سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت به تازگی گفته است نگاه کنید: ( ..... در انتخابات پیش روی مجلس شورای اسلامی باید شرکت کرد، آن هم شرکت فعال! از حسن روحانی رئیس جمهور رژیم آخوندی در گفتگوهای هسته ای پشتیبانی می کنیم! از کارهای حسن روحانی که به سود مصالح جامعه و روند دموکراتیک باشند پشتیبانی می کنیم! از جنبش سبز پشتیبانی می کنیم! ما خود را بخشی از جنبش سبز می دانیم! از میرحسین موسوی و مهدی کروبی پشتیبانی می کنیم! و ..... ) آیا این است سوسیالیسم؟ آیا این است کمونیسم؟ آیا این است بخشی از اپوزیسیون بودن؟ و آیا با این هذیان ها و پرت و پلاها میلیون ها تن از مردم ایران از سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت هواداری خواهند کرد و برای این سازمان کف خواهند زد؟ پشتیبانی از میرحسین موسوی؟! آن هم همان میرحسین موسوی که هنگامی که هشت سال نخست وزیر بود در بسیاری از کشتارها و سرکوب ها و ددمنشی های رژیم ولایت فقیه دست داشت؟! ********** دوست گرامی، اژدر بهنام، درباره .....