Skip to main content

(دنباله) ..... و زبان سران

(دنباله) ..... و زبان سران
تبریزی

(دنباله) ..... و زبان سران جمهوری اسلامی آریائی و فارسی است و این رژیم ساخته فارس هاست! اما با آن که هم آذربایجانی ها و هم ترکمن ها ترک هستند اما آذربایجانی ها برای شیعه بودن کلیدی ترین و بالاترین پست ها را در رژیم ولایت فقیه دارند اما ترکمن ها چنین پست هائی را ندارند چون سنی هستند! دوست گرامی، سیروس مددی، همچنان که دیده می شود سخنان ناسیونالیست هائی که پیرو پان های رنگارنگ ناسیونالیستی هستند هیچ ارزشی از دیدگاه اندیشه خردمندانه نداشته و جز شعر و شعار هیچ نیستند! ********** دوست گرامی، بهنام چنگائی، از هنگام پیدایش سوسیالیسم در چهره ای نوین و راه یافتن چنین پندارهائی به ایران زمین سوسیالیست های ایران زمینگیر بودند! این که چرا سوسیالیست های ایرانی کم توان و زمینگیر بودند و هستند وندهای فراوانی دارد، یک وند دنباله روی سوسیالیست های ایرانی از دیگران بوده است! برخی از سوسیالیست های .....

..... ایرانی دنباله رو سوسیالیست های روسستان بودند، مانند حزب توده ایران که به سختی دچار بیماری روس پرستی بود و برای بیماری روس پرستی در زمان رژیم پادشاهی زمینگیر شده بود و در زمان رژیم آخوندی نیز برای دچار شدن به بیماری دنباله روی از مردم کوچه و خیابان (پوپولیسم) به همراه سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت هم خودش را به باد داد و هم سوسیالیسم و کمونیسم ایرانی کوبنده ترین آسیب ها را دیدند! برخی از سوسیالیست های ایرانی دنباله رو سوسیالیست های چین بودند، مانند اتحادیه کمونیست های ایران یا سربداران که در بهمن ماه سال ۱۳۶۰ نبردی را در آمل با رژیم ولایت فقیه آغاز کرد که فرجامی نداشت! برخی دیگر از سوسیالیست های ایرانی دنباله رو سوسیالیست های کوبا بودند، مانند سازمان چریک های فدائی خلق ایران در زمان رژیم پادشاهی که از جنبش سوسیالیست های کوبا الگوبرداری کرده و به پاسگاهی در شهر سیاهکل در استان گیلان تاخت و به جائی نیز نرسید! سخن کوتاه، بیشتر سوسیالیست های ایرانی به جای ارزیابی سرزمین ایران و هماهنگ کردن سوسیالیسم با ایران دنباله رو سوسیالیست های سرزمین های دیگر بودند بی آن که بفهمند ایران، روسستان و چین و کوبا و ویتنام نیست! وند دیگر زمینگیر شدن سوسیالیست های ایرانی گرفتار شدن به بیماری دنباله روی از مردم کوچه و خیابان یا (پوپولیسم) است! سخن یک پوپولیست این است که اگر انبوهی از مردم مانند صدهزار تن یا چند میلیون تن سخنی را گفتند و یا به باورداشتی باورمند بودند باید با دنباله روی از مردم کوچه و خیابان همان سخن و همان باورداشت را چه درست و چه نادرست پذیرفت! پوپولیست ها (مردم باور) و (مردم گرا) هستند و به چیزی به نام (مردم گمراه) باورمند نیستند و از این روی راهنمائی مردم برای رفتن در راه درست نیز در کردارهای پوپولیستی جائی ندارد! کسی که می خواهد مردم را رهبری کند مردم را به دنبال خود می کشاند اما پوپولیست ها به دنبال مردم کوچه و خیابان کشیده می شوند! سوسیالیست های ایرانی از آغاز راه یافتن پندارهائی مانند سوسیالیسم و کمونیسم به ایران همواره به دنبال مردم کوچه و خیابان کشیده می شدند و هم اکنون نیز کمابیش همه سوسیالیست های ایرانی دچار پوپولیسم هستند! وند دیگر زمینگیر شدن سوسیالیست های ایرانی خشک اندیشی (دگماتیسم) است! سوسیالیست های ایرانی نوشتارهای کسانی مانند: کارل هاینریش مارکس، فردریک انگلس، ولادیمیر ایلیچ اولیانوف (لنین) ، مائو، چوئن لای، چه گوارا، هوشی مین و ..... را مانند آیه های قرآن قرائت و تلاوت می کنند! و نوآوری و فرهنگ سازی با ارزیابی سرزمینی به نام ایران در میان سوسیالیست های ایرانی جائی ندارند! سوسیالیست های ایرانی برای ترس از برچسب هائی مانند ریویزیونیسم از ویرایش و بازبینی اندیشه های کارل هاینریش مارکس خودداری می کنند اما اگر کسی در کشوری دیگر درباره نوشته های مارکس سخن تازه ای بگوید بی چون و چرا آن را می پذیرند! با این روال روشن است که سوسیالیست های ایرانی جز دنباله روی کردن از دیگران کار دیگری انجام نخواهند داد و دنباله روی از دیگرانی که در کشورهای دیگری زندگی می کنند و با ارزیابی چند و چون آن کشورها سخنانی را می گویند و می نویسند برای ایران و ایرانی و پیاده شدن سوسیالیسم در ایران سودمند نخواهد بود! و با این روال هرگز کارل مارکس ایرانی، لنین ایرانی، انگلس ایرانی، مائوی ایرانی و ..... در ایران پیدا نخواهد شد! وند دیگر زمینگیر شدن سوسیالیست های ایرانی (دست کم در زمان کنونی) پیشگام نبودن و دست به کار نشدن برای دگرگون کردن ساختار ایران است! سوسیالیست های کنونی که ایرانی هستند جز گفتن زنده باد و مرده باد کاری نمی کنند و تنها کاری که چنین کسانی انجام می دهند پرچانگی است! وند دیگر زمینگیر شدن سوسیالیست های ایرانی چند دستگی است و چون .....