نگرش گرامی،
راستش را بخواهید من نخواستم بیش از آن در موضوع ضعف مدیریت آقای مرتضوی چیزی بنویسم.
روزی جلو در دانشکده ادبیات دانشکاه تبریز شاهد بحثی بودم که بین چند دانشجوی ادبیات با دکتر ثروتیان، دکتر علی اکبر اکبری و دکتر مرتضوی و پرفسور شفیع جوادی درباره نوشتن مقالات تحقیقی در جریان بود. دکتر مرتضوی در بین صحبتهای خود گفت: "مقاله تحقیقی را باید مدیریت کرد". پرفسور شفیع جوادی که بسیار صریح و بی تعارف صحبت میکرد جواب داد: "آقای مرتضوی شما دیگر از مدیریت صحبت نکنید. من در جزوه درسی شما هیچ نشانی از مدیریت نمیبینم" (هر دو نقل قول، نقل به مضمون و از یادمانده من است).
اتفاقا ضعف مدیریت در همین مقاله دکتر مرتضوی هم پیداست. ایشان این مقاله خودش را هم مدیریت نکرده است. توجه کنید به مقاله ایشان: احکام را صادر کردهاند و سپس نام چند کتاب را آوردهاند که بروید و آن کتابها را بخوانید تا به درستی
دکتر مرتضوی که در این دنیا نیستند و زیر خروارها خاک مدفونند. آیا من میتوانم بحثی با ایشان داشته باشم؟ مسلما نه. آیا من میتوانم در مقابل یک مقاله غیرتحقیقی، یک مقاله تحقیقی ارائه بدهم؟ فکر نمیکنم که کسی این کار را بکند. اگر کسی وقت و حوصله و سواد تحقیق داشته باشد، خودش تحقیق مستقلی انجام میدهد و مقالهای مینویسد و وقت خود را صرف پاسخگویی به احکام صادره از یک فرد درگذشته نمیکند.
من سالها پیش به این موضوع، یعنی زبان دیرین آذربایجان علاقه داشتم و مطالعاتی هم کردم و کتابهایی خواندم و راهی روستاهای آذربایجان شدم(این تنها علاقه من بود و ربطی به رشته تحصیلی من نداشت). بعدها آن را به متخصصین واگذار کردم و به خواندن مطالب آنها و گاها به اظهار نظری کلی قناعت نمودم، زیرا به این نتیجه رسیدم که زبان دیرین آذربایجان هرچه که بوده باشد، در زندگی امروز تاثیری ندارد. آنچه که اهمیت دارد، وضعیت امروزی است.
***
درباره مفاهیم و تعبیرات مشترک، اشکال از من است. من دقیق ننوشتهام. منظور من این بود که در زبان آلمانی و انگلیسی و روسی نیز تعبیرات مشترک وجود دارند.