تبریزی گرامی،
اشکال من در اینجاست که هر چه در نوشته های شما میگردم نشانی از دولت محلی (حالا نامش را ایالتی بگذاریم یا استانی) پیدا نمیکنم و شما بعدا به من توضیح میدهید که "فدرالیسم دموکراتیک برابر با گردانده شدن کارهای هر بخش از یک سرزمین به دست مردم همان بخش از آن سرزمین است و این همان دولت استانی (یا به گفته شما دولت ایالتی) است".
دوست گرامی، در عالم سیاست و جامعه، هر چیزی نام خود را دارد. استاندار استاندار است و حاکم همان حاکم است. انجمن معنای خودش را دارد و مجلس معنای خودش را. دولت استانی ارگانی است که هم نخست وزیر یا رئیس جمهور خودش را دارد و هم وزرای مختلف خودش را.
گفتن اینکه "گردانده شدن کارهای هر بخش از یک سرزمین به دست مردم همان بخش از سرزمین است" یک گفتار کلی است و انواع تفسیرها را میتوان از آن کرد.
به هر حال داریم به نکات مشترک میرسیم و این خیلی خوب است. البته
***
تبریزی گرامی، بحث ما در اینجا بر سر کاربرد زبان مردم سرزمینهای مشخص است و نه در مورد دمکراتیک بودن یا نبودن شوروی و سوسیالیست بودن یا نبودن آن.
من میپرسم که شوروی با آنهمه وسعت با چندین زبان اداره میشد و اشکالی هم بوجود نمیاورد. حالا چرا باید اداره ایران با چند زبان متفاوت و یک زبان ارتباطی مشترک، مشکل بوجود آورد؟