Skip to main content

لطفاً علاقمندان به نظر نویسی،

لطفاً علاقمندان به نظر نویسی،
آ. ائلیار

لطفاً علاقمندان به نظر نویسی، توجه کنند که صحبت شان پیرامون موضوع باشد.موضوع :
1-استقلال آذربایجان
2- عدم تأمین شدن خواسته ها
3- راه حزب استقلال است.
به عبارت دیگر، موضوع انشاء : بهار را تعریف کنید است؛ نه تعریف تابستان و پاییز.و غیره. کسانی که میخواهند در زمین فوتبال
هنگام بازی کشتی بگیرند بهتر است متوجه باشند که جایش نیست.

چند نکته در مورد نظریات مطرح شده در مطلب:
1- حزب استقلال میخواهد حکومت را شکست دهد و «دولت موقت» تشکیل دهد. بعد جایش را به پارلمان بدهد.
1-الف- آیا حزب به تنهایی می تواند حکومت را شکست بدهد؟ واضح است که نمی تواند. پس مجبور است در اتحاد با احزاب دیگر باشد. و به فرض پیروزی دولت موقت را «چند حزبی» تشکیل بدهد. در نتیجه سخن «تشکیل دولت موقت توسط حزب» نادرست است.

ب-گفته دولت موقت را به پارلمان تحویل خواهد داد.به فرض پیروزی چه ضمانتی هست «برای تحویل دادن قدرت»؟ آمدیم تحویل نداد. قدرت تک حزبی اعمال کرد، و دیکتاتوری!چگونه جلواش گرفته میشود؟ روشن نیست.پس : شکست حکومت-تحویل حکومت موقت؛ ندیده گرفتن موضوع « قدرت چند حزبی» اشکالات جدی این اندیشه است. که غیرمنطقی ، غیر عملی و فاقد دوراندیشی سیاسی ست.
ج-امکان شکست دادن حکومت نه تنها ارعهده ی یک یا چند حزب خارج است بل از عهده ی کل مردم آذربایجان نیز خارج است.شکست حکومت تنها از عهده ی «کل مردم ایران» برمیاید.اینجا نیاز به همبستگی همه نیروها هست. که از نظر دوستان غایب است.

2-حزب،میخواهد نظام سرمایه داری را دوباره در آذربایجان مستقر سازد. اما «وعده»ی اصلاحات اجتماعی میدهد.
2- نظام سرمایه داری در آذربایجان-به فرض که حزب پیروز شود- حکومت سرمایه داران آذربایجان خواهد بود. در چنین حکومتی کدامین «تضمین برای اجرای عدالت اجتماعی یا حداقل اصلاحات وعده داده شده» وجود دارد؟ در برنامه نیامده است. اساساً تحقق عدالت اجتماعی در توان نظام سرمایه نیست. مگر اینکه « راه سوسیال -دموکراتیک» برگزیده شود. حزب از راه سوسیال دموکراتیک صحبت نمی کند. عدالت اجتماعی تنها با «دولتی کردن منابع طبیعی»به اجرا در نمیاید. مکانیزم خاص خود دارد که در برنامه ی حزب روشن نیست. ابزار اجرای عدالت اجتماعی - و چگونگی تحقق آن مشخص نیست. نظامی که حزب میخواهد پیاده کند حاکمیت سرمایه است با وعده های اصلاحات. که امکان عملی شدن ندارد. یا حداقل در برنامه مشخص نیست.

3- از افراد «مفسد و اپورتونیست» صحبت میکند.
3- این اتهامات را به هر کس «دگر اندیشی» می توان چسباند. و دیکتاتوری حزبی اعمال نمود.

4- هدف حزب آذربایجان واحد است.
4- از کجا معلوم این «گروه یا به اصطلاح حزب» ابزار حکومت علی اوف نیست، و برای چسباندن آذربایجان به شمال درست نشده است؟ چون میگوید مستقل عمل میکند باید به گفته باور کرد؟ سیاست نشان داده «روی سخن نمی توان حساب کرد». تاریخ سیاست نشان داده به حرفهای خوب -خوب نمی توان اعتماد کرد. تنها «پروسه ی مبازره و مکانیزم عملی آن» میتواند اعتماد ایجاد کند.

5- موضوع آذربایجان واحد
5- موصوع آذربایجان واحد، مسئله ی «حزبی یا گروهی» نیست. بل مسئله یک ملت است. یک گروه یا حزب حق تصمیم گیری «از پیش» در این مورد را ندارد. مسئله ایست برای آینده ی دور که خود مردم دوبخش آذربایجان می توانند تصمیم بگیرند. اگر شرایط لازم فراهم شود.طرح مسایل بدون شرایط و زود رس یعنی ماجراجویی- درحالت خوش بینی. درحالت بدبینی می تواند گروه یا حزب را ابزار دیگری کند. و فاقد استقلال.

6-حزب
6- این دوستان حزب نیستند بل گروه اند. حزب مکان،شرایط، و مشخصات خاص خود را دارد که در علم سیاست مشخص شده است. این گروه فاقد مشخصات حزب اند.

7- ماهیت نظری گروه
7- گروهی ست ناسیونالیست، با وعده های اصلاحاتی غیر عملی، در پی حاکمیت سرمایه داران محلی برآذربایجان، با شمال گرایی، و علامت «بوز قورت».

8- استقلال
8- دلایل عملی بودن تز استقلال ارائه نشده است.

9-در کل اندیشه ی دوستان در مورد قدرت- نظام- قدرت گیری-حفظ استقلال عمل - برنامه اصلاحات اجتماعی، و غیره نشان دهنده ی «کودکی سیاسی» ست. یعنی اندیشه سیاسی دوستان بالغ و مستقل نیست. بل بسیار ماجراجویانه است.
من ماهیت نظری-عملی گروه را «ناسیونالیست-آوانتوریست-بوزقورت ایست و اوتوپیست» ارزیابی میکنم.

10- امید است این دوستان آذربایجانی «مرحله ی کودکی سیاسی» را پشت سر بگذارند و شایسته ی مبارزه در میدان سیاست آذربایجان گردند.