Skip to main content

سررا نباید مثل کبک تو برف کرد

سررا نباید مثل کبک تو برف کرد
آ. ائلیار

سررا نباید مثل کبک تو برف کرد و گفت «همه چیزدرست است». نه خیر. تو سرطان داری. اگر معالجه نشوی می میری.
بعضی ها مانند شاه و شیخ دچار هستریزی چپ ستیزی شده اند. یا حقوق ستیزی. به جای اینکه در اندیشه ی معالجه سرطان جامعه ی خود باشند. بله حزب توده،فدائیان، و دیگر چپها به شاه و شیخ و طرفدان آنها، به افراد حکومتی و غیر حکومتی گفتند،زندان و اعدام شان را تحمل کردند، که خانم و آقاجان شما سرطان دارید باید معالجه بشوید اما کسی گوشش به سخن نبود و مثل کبک سر در برف کردند؛ و عقلشان از زبان «عمه خاله»، از «زبان شیرین فارسی»، از کوروش و داریوش ، از خمینسم بالاتر نرفت.

«تبعیض » یا به عبارت دیگر«نابرابری حقوقی» یا « نقض حقوق ملیتهای مختلف»، یا «محرومت از حقوق ملی» سرطان کهنه ی جامعه ی ماست. علاج اش نکنی، سردربرف کنی و تنها با عقب خود سرطان را ببینی «مرده» ای. همانطور که دوشاه مردند.

شیخ ها هم خواهند مرد. اما سرطان بجای خود باقی ست.که تن تو یعنی جامعه ی ترا «منفجر» کند. حالا چپ و غیر چپ ، همه ی سرطان شناسان به تو میگویند خانم و آقای محترم در «معرض مرگ» هستی، عقل داشته باش علاج درد کن. همه ی آن خربزه ها که تو دست داری آب است. نه به تو تونبان میشود و نه به فاطی. یوگسلاوی در انتظار توست. خیال نکن نمی توانند از ایران چنین چیزی درست کنند. مطمئن باش نه تنها از ایران بل از همه جا می توانند سوریه-لیبی-عراق-افغانستان-اوکرایین و...درست کنند.

تاچشم بهم بزنی شده ای سوار رودخانه های خون. که به دریای خون میریزد. جامعه ایکه خمینی را سرکارآورد، آماده است بدتر از سوریه و یوگسلاوی هم بشود.
علاج درد را از پیش باید کرد. نوش دارو بعد از مرگ سهراب فایده ندارد.
یا به قول ما آذربایجانیها «حنانی تویدان سونرا-گؤته یاخارلار» حنای بعد از عروسی شایسته ی ماتحت است.

از نظر من-برخلاف نظر بعضی ها- علاج کوچک و کوچک شدن ایران نیست. علاج درست قبول حقوق ملیتها و ایجاد برابر حقوقی ست.این به سود زندگی همگان است. می توان عملی کرد. راهش هم ایجاد فدرالیسم مناسب با شرایط جامعه ی ایران است.