Skip to main content

(دنباله) ..... فارس و کرد و

(دنباله) ..... فارس و کرد و
تبریزی

(دنباله) ..... فارس و کرد و عرب زناشوئی کنند چون ساختار فدرالیسم زبانی شما از میان خواهد رفت! برای نمونه اگر یک پسر افغانی به نام فرهاد عاشق یک دختر تبریزی به نام منیژه شود و منیژه هم عاشق فرهاد شود و فرهاد و منیژه بخواهند باهم زناشوئی کنند پلیس فدرال شما باید این پسر را به رگبار ببندد و منیژه را هم بکشد تا ساختار فدرالیسم زبانی شما از میان نرود و اگر فرهاد خواهری به نام فرخنده داشته باشد که در افغانستان برای باور نکردن خرافه های دینی چند تن بخواهند او را بکشند و او به ایران بگریزد و یک پسر تبریزی به نام جمشید به فرخنده پناه بدهد و عاشق فرخنده شود و فرخنده هم عاشق جمشید شود فرخنده باید با مشت و لگد کشته شود و لاشه اش سوزانده شود و جمشید هم باید به دار آویخته شود تا ساختار فدرالیسم زبانی شما از میان نرود! و با این روال رژیمی که برپا خواهد شد یک رژیم بوم شاهی (ملوک الطوایفی) مانند .....

..... زمان برده داری و زمان فرمانروائی پادشاهان باستانی خواهد بود! ********* دوست گرامی، اژدر بهنام، شما می گوئید: ( ..... بر خلاف شما من فکر می کنم که با زبان های متفاوت هم می توان یک کشور را اداره کرد! ..... ) دوست گرامی، بودجه سنگین برای چاپ گذرنامه، شناسنامه، گواهینامه رانندگی و ..... (با زبان های متفاوت) برای اداره کردن یک کشور از کجا باید برسد؟! همچنین نوشتن برگ های پیمان نامه های گوناگون در دفترخانه ها و نوشته های دیگر در دادگستری ها و شهرداری ها و جاهای دیگر (با زبان های متفاوت) نیازمند به کارگیری سیستمی برای ترجمه این نوشته ها با بودجه ای هنگفت است! آن بودجه هنگفت از کجا باید برسد؟! ******** دوست گرامی، اژدر بهنام، گذشته از همه اینها آیا کلنجار ذهنی مردم ایران که بیل و کلنگ و داس و چکش به دست گرفته و از بام تا شام کار می کنند زبان مادری و دیوارکشی های زبانی میان گویشوران به زبان های گوناگون است؟ برای آن که مردم در یک کشور خواهان آن شوند تا برنامه ای در آن کشور پیاده شود باید انگیزه ای پرتوان در کار باشد، دوست گرامی، آن انگیزه پرتوان که مردم دردمند و درمانده و گرسنه ایران را برانگیزاند تا برنامه فدرالیسم زبانی شما را که هیچ نیست جز برپائی یک رژیم ملوک الطوایفی و دیوارکشی های هیتلری میان کرد و فارس و ترک و عرب بپذیرند چیست؟ و سودی که به مردم دردمند و درمانده و گرسنه ایران با دیوارکشی های ناسیونالیستی بر پایه قومیت و ملیت و تبار و نژاد و زبان خواهد رسید در این میان چیست؟ و مردم گرسنه ایران برای چه انگیزه ای باید با چنین برنامه هائی هماواز باشند؟ ******* دوست گرامی، اژدر بهنام، از هر سو که نگاه کنیم ناسیونالیسم و راهکارهای ناسیونالیستی جز بن بست فرجامی ندارند، فدرالیسمی که شما از آن سخن می گوئید هیچ نیست جز برپائی یک رژیم ملوک الطوایفی آن هم در سده بیست و یکم و چنین فدرالیسمی نه تنها در ایران بلکه در هیچ کجای جهان نمی تواند پیاده شود! از سوی دیگر نگاه کنید به برنامه من که فدرالیسم دموکراتیک با راهکار: (فدرالیسم آری، ناسیونالیسم هرگز) است و آن این است که فدرالیسم و گرداندن بخش های گوناگون ایران کوچکترین پیوندی با زبان و نژاد و تبار و قومیت و ملیت نخواهد داشت، در همه استان های ایران انجمن استان پس از گزینش نمایندگان آن از سوی مردم آن استان برپا خواهد شد و همزمان با گزینش نمایندگان انجمن استان، استاندار نیز با گزینش مردم برگزیده خواهد شد، نمایندگان انجمن شهر و انجمن بخش و انجمن روستا و همچنین شهردار و بخشدار و کدخدا نیز از سوی مردم برگزیده خواهند شد، درباره همه کارهای درون استانی در هر استان انجمن استان که نمایندگان آن از سوی مردم برگزیده شده اند برنامه ریزی خواهد کرد و پیاده کننده این برنامه ها استاندار خواهد بود، با این روال استاندار در برابر مردم پاسخگو خواهد بود و اگر مردم از کارکرد استاندار ناخشنود شوند نمایندگان انجمن استان می توانند او را بازخواست کرده و یا از کار برکنار کنند، یاد دادن و یادگرفتن همه زبان ها آزاد است و همه نژادها و گویشوران به همه زبان ها از حقوق برابر برخوردار هستند و زبان کاربردی در سرتاسر ایران یک زبان است و آن هم زبان فارسی است، در گرداندن کارهای استانی تصمیم گیری با سیستم فدرال استانی است و در کارهائی مانند برنامه ریزی های کلان کشوری و سیاست فرامرزی تصمیم گیری با پارلمان سرتاسری و دولت مرکزی خواهد بود، با این روش که خودگردانی مردمی (فدرالیسم دموکراتیک) نامیده می شود در آمریکا و آلمان و چین کشورداری می شود و هرگز این ساختار با ناسیونالیسم و پان های رنگارنگ و دیوارکشی های زبانی و قومیتی میان مردم یک کشور پیاده شدنی نیست!