Skip to main content

آقای بی نام و آقای وجدان آگاه

آقای بی نام و آقای وجدان آگاه
Anonymous

آقای بی نام و آقای وجدان آگاه!
هننینگ در اول مقاله‌اش می نویسد:

آقای بی نام و آقای وجدان آگاه!
هننینگ در اول مقاله‌اش می نویسد: اکنون چند قرنی است که شکلی از زبان ترکی در ایالات شمال غربی ایران، آذربایجان و زنجان، به صورت زبان عامه درآمده است. داستان چگونگی نفوذ تدریجی قبایل ترک به این مناطق و، به تبع آن، عقب نشینی و ناپدید شدن نهایی سکنۀ پیشین ناحیه و زبان آن‌ها را مورخ ایرانی، سید احمد کسروی، از روی اسناد و آثار تاریخی پی جویی کرده است. جریان مذکور در سدۀ یازدهم میلادی شروع شده و در آغاز سدۀ شانزدهم به پایان رسیده است. همه همداستانند، و درواقع هیچ گونه تردید جدی در این مورد وجود ندارد، که پیش از ورود ترکان، مردم آذربایجان و زنجان نیز، همانند مردم سایر مناطق ایران، به زبان‌های ایرانی گفتگو می‌کردند.
در ادامۀ مقاله از لمان هوپت یاد می کند که در سال 1898 متوجه گویش مخصوص گلین قیه شده بود که گونه ای از گویش هرزنی است. سپس از ماهیار نوابی تشکر می کند که یادداشت هایش را دربارۀ گویش گلین قیه در اختیار او گذاشته است. از آدم های دیگری نیز اسم می برد. بعد به مطالعۀ صرف زبان شناسانه می پردازد و در آخر می گوید که تالشی و هرزنی و خلخالی و تاکستانی در مرز آذربایجان قرار دارند اما دربارۀ زبانی که روزگاری در خود آذربایجان به آن گفتگو می شده اطلاعی نداریم. ولی این سخن به هیچ وجه به این معنا نیست که هنینگ حرفش را دربارۀ ایرانی بودن زبان آذربایجان پیش از رسیدن ترکان پس گرفته است. وگرنه باید دیوانه بوده باشد که در اول مقاله اش بنویسد: هیچ گونه تردید جدی در این مورد وجود ندارد، که پیش از ورود ترکان، مردم آذربایجان و زنجان نیز، همانند مردم سایر مناطق ایران، به زبان‌های ایرانی گفتگو می‌کردند.