ادامه:
8-کسروی مینویسد:«ماد و فارس و پار ت باشد ميشناسيم. مادان در شمال و فارسان در جنوب و پارتان در شرق نشيمن گرفته بودند و هر سه تيره يكي پس از ديگري بنياد پادشاهي در اينجا نهاده اند . پيداست كه زبان اينان همه يكي بوده...ص 20» از کجا پیداست که زبان ماد که حداقل از 7 طایفه بودند و... با پارسها یکی بود؟
مگر بدون شناخت فرهنگ و سیاست طوایف ماد میتوان نظری در مورد زبان ماد طرح کرد؟
قدرتمندترین اینها «لولوبی ها و قوتی ها ...»بودند که قبل از ماد بر آذربایجان حاکم بودند و زبانشان بنا به نوشته ی ا.م.دیاکونوف و دیگران التصاقی بود. دید شونیستی همه را یک کاسه میکند.با استناد به یکی دو طایفه ی غیر اتصالی زبان همه را «پهلوی» زبان می نامد.
و...
علم تاریخ در ایران علم نیست. وسیله ای ست برای تبعیض و تسلط و بهره کشی و فرمان فرمایی.
اینان تحمل نظر مخالف خود را ندارند.
-----------
ورمزلر». تره هم خورد نمی کنند. کسانی که اینان را استاد نامیده اند معلوم است استاد چه چه بوده اند. و از چه قماشی.اینان استاد اعمال «شوونیسم»اند. نه علم و هنر و فرهنگ. استاد اعمال تبعیض و ستمگری اند. استاد دروغ و حیله گری اند.اینان دست گوبلز را از پشت بسته اند -که خود کار او را هزار و یک برابر بیشتر در بوق و کرنا کنند.