Skip to main content

peerooz عزیز،

peerooz عزیز،
آ. ائلیار

peerooz عزیز،
1-«تاریخ من- تاریخ تو». ایده ای نسبی ست. با شرایطی می تواند «تاریخ ما در ایران» باشد. ولی وقتی «راسیسم و شوونیسم» این «ما» را از مابودن ساقط میکند- دیگر به نا چار باید به دنبال تاریخ «خود» روی و «دیگری» هم به پی تاریخ خود رود. «راسیسم و شوونیسم» ما را به من و تو تقسیم میکند. این است که گفته ام به دنبال تاریخ خود روید.
من شرایط ما بودن را در دهها مقاله توضیح داده ام. و دیگران هم همینطور. وقتی کس و کسانی دیوار میکشند -شوونیسم- دیگر نمی توان خودفریبی کرد و از ما سخن گفت. من با هیتلر و موسولنی -یا قتل عام کنندگان آذربایجان در 21 آذر هیچ مایی نمی توانم بسازم. اینجا «من و تو» هستیم. علی رغم میلم. و چاره ای نیست. کسی که فرهنگ من را نابود کند-مثل تز کسروی و پیروانش-مثل اعلی حضرت- دیگر مایی وجود ندارد. بله با کسانی که خارج از این دایره اند ما در جای خود باقی ست.

2-تبلیغات -بله فریبکاری دارد. خود فریبی-دگرفریبی. و نسبت به افراد می تواند اثر مثبت و منفی و خنثی داشته باشد.
اینکه احساس کنید ممکن است من تحت تأثیر تبلیغات مثبت و منفی قرار گیرم ، نه ، خیالتان راحت باشد. من راهم توسط دهها مقاله کوبیده شده و ادامه دارد. مقالات خارج از من هم تبلیغات ناپذیرند. شاقولم در بیرون از من است. چیزی هم خارج از راه اصلی خود مطرح نکرده ام. هر وقت هم بخواهم موضوع متضادی را مطرح کنم نوشته ام که نخست تغییر اندیشه ام را در یک مطلب جداگانه منتشر خواهم کرد.

پدیده ها یا فنومنها-که میتوانند هرچیز و غیرچیزباشند- برای من شکل و فرم فگور و پیکره ی یک «ستاره ی 180 پر» را دارند.وقتی سوار این «ستاره -ماشین سیار» میشوم خودم هم نمیدانم کدامین زوایایش مورد توجه ام قرار خواهد گرفت. چه برسد به خواننده که حدس بزند موضع من در مورد فلان مسئله و پدیده چه میتواند باشد. تنها بستگی به این دارد که چه زاویه هایی لازم و مورد توجهم باشند، آنوقت میتوانم ایده ی ضروری را که تشخیص داده ام مطرح کنم. پیش بینی موضع من به این دلیل کمی مشکل است. و چون از گوشه های مختلف نگاه میکنم برای خواننده کمی گیج کننده است. بهرحال برخورد منهم چنین است. و چیزی ست خصلتی . اینهم نه تقصیر من ، بل خود پدیده است که برایم 180 پردارد. و مجبورم زوایا را ببینم. رسیدن به حقیقت نسبی لازم دارد همه ی گوشه ها را وارسی کنی...
هیچ چیز با هیچ چیز نیز برابر نیست. و هر چیز را تنها یک بار می توان دید. با خیلی از زوایا. این است که هیچ فکر اولیه ای نمی تواند وجود داشته باشد. جز قصد وارسی.