Skip to main content

ساراخ گرامی؛

ساراخ گرامی؛
اقبال اقبالی

ساراخ گرامی؛
پرسش من اینست که این چه نگرشی ست که مرا در جایگاهی قرار می دهد که باید در مورد چگونگی کنار آمدن با اقوام غیر "فارس" سخن بگویم؟
این تفکیک قومی، نژادی، دینی و ایدئولوژیک برای من غیر قابل هضم است و نگرش از عزیمتگاههای ذکر شده را توهین به انسان دانسته و شایسته هیچ ایرانی نمی دانم. از همینرو با حرکت از موضع انسان، ازادی و سکولار دمکراسی مرزهای روشنی با نیروهای ارتجاعی دارم و بر پرچمی که زیر آن ایستاده ام (پيمان نامهء عصر نو)، راه حلی انسانی و دمکراتیک برای فردای ایران ارائه شده است.

ساراخ گرامی؛
من توجه شما را به "پیمان نامه عصر نو" جلب می کنم که در آن آمده است:

"ما در درون مرزهای خدشه ناپذير ايران «وحدت گرا و تمرکز پرهيزيم»، و معتقديم که حکومت آيندهء ايران بايد بصورت «نامتمرکز»، و بر اساس الگوئی که مجلس مؤسسان آينده جزئيات آن را تعيين می کند، شکل بگيرد. در نزد ما «حکومت نامتمرکز» به معنی تقسیم اختیارات میان حکومت مرکزی و حکومت های محلی، که چگونگی آن بوسيلهء مجلس مؤسسان تعيين می شود، در راستای کارا کردن دمکراسی و تشديد وحدت ملی ايرانيان و جلوگيری از بازتوليد استبداد است. لذا باور داريم که لازم است تصمیم گیری امور جاری در هر منطقه ـ که حدود و ثغور آن نه بر اساس پيوندهای قومی و زبانی، که بر بنياد معيارهای علمی و بين المللی تقسيمات کشوری، بصورت استان بندی کارا صورت می گيرد ـ توسط مردم هر منطقه اداره شود."