Skip to main content

تابوگرایی درخدمت شوونیسم

تابوگرایی درخدمت شوونیسم
آ. ائلیار

کسرویسم بخشی ازناسیونالیسم فارسیست.
ناسیونالیسم فارسی مادرفاشیشم فارسی ست.
تابوگرایی درخدمت شوونیسم و راسیسم است.
تابوگرایان هیزم بیاران شوونیستها و راسیستهاهستند.
پرده ی نزاکت دروغین را که یکی از ابزارهای تسلط شوونیستهاست باید از هم درید.
تا چهره ی واقعی شان آشکارشود.
اینان که دم از نزاکت و بحث علمی میزنند علم را بی آبرو کرده و به لجن کشیده اند.
کسروی چی ها نه میدانند علم چیست و نه میدانند دید علمی کدام است؟ و نه فرق تئوری و علم را بلداند.
اگر میدانستند علم را بی آبرو نمی کردند.
اینان بحث علمی نمی کنند بل «تبلیغات فریبکانه- زور گویانه- دریده »راه انداخته اند. تبلیغات بحث علمی نیست. روده درازی و شارلاتانیسم است.
شارلاتانیسم موحب «درک و احساسی» ویژه درخواننده و نویسنده میشود که مختص همین پدیده است.
انسان درمقابل هرپدیده واکنش خاص آن را اظهار میکند. که گاها خلاف «تابو» هاست.

با شوونیست ها ی تبلیخاتچی نمی شود از علم صحبت کرد و با زبان علمی. علم را برپای تبلیغات و فریب کاریها و شارلاتانیسم خود سربریده اند.
صحبت با اینان متناسب است با روده درازی و فریبکاری و شارلاتانیسم آنها. اینان در نویسنده و خواننده متناسب با اعمالشان موجب «درک و احساس خاصی» میشوند که باید برایشان نشان داد. و غیراز آن خودفریبی و دگرفریبی ست. و خود سانسوری.
نباید به احساس کشی و آزادی کشی خود گردن گذاشت . نباید خود سانسوری پیشه کرد. اینان خواست و هدفشان نیز همین است که ما را به «خودسانسوری»، «کشتن درک و احساس خود»، وادارند.

اشتباه دوستان و اژدربهام گرامی آنست که «صحبت را جدی و چه بساعلمی» حساب میکنند.
دوست گرامی خود هم میداند که «نه از علم خبری هست و نه از جدیدیت» و ناخود آگاه گرفتار«تابوهای نزاکت» است.

اینان که برای نفی حقوق آذربایجانی، او را فارس تبلیغ میکنند، و از تجزیه ی ایران دم میزنند، آذربایجان را سر جدانشدنی ایران میگویند، برای درست جلوه دادن نیات ضد حقوقی خود،« تئوری» میسازند و «علم» بخورد ما میدهند، شارلاتانهایی هستند که بر روی دریای خون 21 آذر شنا میکنند.
علم را اجیر عقاید سیاسی خود کردن و دم از علم زدن، و صحبت را «جدی و علمی» نشان دادن، «از نزاکت »دروغین حرف زدن، شارلاتانیسم است و با علم و صحبت علمی و جدی بیگانه است.

دوستانی که فریب اینان خورده اند از «صحبت علمی و جدی» حرف میزنند-و به نزاکت دروغین و تابوگرایی چسبیده اند، ناخود آگاه درخدمت تبلیغاتی ها قراردارند و هیزم بیار شونیستها شده اند. قبل از اینکه امر به «احساس کشی و آزادی کشی و تابوگرایی» بدهند بهتر است نخست خود را از «هیزم کشی شوونیستها»برهانند. این برای دفاع از حقوق بابسته است.
مبلغان اسارت و شونیسم به اندازه کافی «احساس و درک کشی» کرده اند . تابوگرایی هم ابزاری برای تسلط و حق کشی ست.

کسی که خواهان رفع تبعیض است تابو شکن است.چه اخلاقی و چه سیاسی و چه شبه علمی.
پرده ی نزاکت دروغین را که اینان برچهره ی حق کشی خود کشیده اند باید درید. یکی از اینها ابزار کردن علم است و تابوگرایی اخلاقی.
کسانی که حقوق را نفی کرده اند و میکنند، به تابوی اخلاقی می چسبند «بدترین توهین» ها را به ستمدیدگان کرده و میکنند.بدترین بی نزاکتی ها را به انسان نقض حقوق شده کرده اند و میکنند.

اینان 21 آذر را روز نجات گویند. روز تجاور به زنان و دختران آذربایجان را نجات گویند.روز کشتارهای عام را نجات گویند.
وحالا از تابوی اخلاقی حرف میزنند؟ اگر شما ها اندکی اخلاق سرتان میشد چرا پیمان شکنی کردید؟ چرا به زنان و دختران دراسارت تجاوز کردید. چرا کشتار کردید؟ شما تابوگرا هستید؟ تابوی شما شوونیستها «دریدگی»شماهاست. بی نزاکتی و بی اخلاقی شماهاست. این «دریدگی» پدیده ی خصلتی شماهاست که وقتی انسان باآن روبرو میشود «درک و احساس خاصی» در وجودش پدید میاید و باید بیرون بریزد و نشان دهد. خودسانسوری و کشتن آزادی خود مجاز نیست.

شما ها پرده ی آبروی علم را دریدید.دید علمی را دریدید- واخلاق و نزاکت را.

کسی از اخلاق سخن میگوید که اینها را انجام نداده باشد.هیزم بیار شوونیستها نباشد.آگاهانه مرز داشته باشد و ناآگانه دردام آنها نیفتد.
جنبش ضد تبعیض آذربایجان اگر لیاقت داشته باشد،اگر بخواهد زنده بماند ، باید پرده ی «دروغین نزاکت» را از چهره ی شیادانه ی «راسیسم و شوونیسم فارسی» بدرد.
تابوگرایی درخدمت «راسیسم و شوونیسم فارسی» ست.کسانی که میخواهند هیزم کش این جریان نباشند باید با تابوگرایی مرز داشته باشند. آگاهانه، ناآگاهانه دراسات آن نباشند. بردگان تابوگرایی آزاد نیستند. اینان دچار «خودسانسوری و احساس کشی و آزادی کشی» خویشند.