اینجا سئوال آن است که با توجه
آ. ائلیار
اینجا سئوال آن است که با توجه به تبعیض موجود چه راه حلی یا سیستمی پیشنهاد میکنید؟ درستی یا نادرسی؛عملی و غیر عملی بودنش اکنون موضوع بحث ما نیست. این چیزی خارج از موضوع ست.
ساده تر روشن کنم تا کسی مطالب خارج از موضوع مطرح نکند: موضوع انشاء بهار است نه تابستان!
**
شاید برای کسانی که عادت به عدم توجه به موضوع دارند و مدام حاشیه میروند یا خارج از موضوع چیزهایی پیش میکشند؛
توضیحی در مورد چگونگی «فدرالیسم جغرافیایی - ملی جهت روشن شدن موضوع بد نباشد:
- راه حل فدرالیسم یا فدرالیسم با توجه به ویژگیهای ملی - جفرافیایی نظر من است. همانطور که نظر خیلی های دیگر نیزهست. هرکس در رد یا قبول آن آزاد است.درپذیرش آن هیچ اصراری نیست. تنها یک اندیشه و پیشنهاد درفضای سیاسی ست که مطرح شده است.
-پیشنهاد سیستم فدرال دهه هاست درفضای سیاسی ایران مطرح شده و مقالات زیادی نیز منتشر شده است. موافق و مخالف زیادی
هم دارد.
- توجه به «خصوصیات جامعه » ی ایران نیز همراه مقوله ی فدرالیسم همواره مورد بحث بوده است.
من خود نیز سالها پیش به این خصوصیات در رابطه با مسئله ملی اشاره کرده ام و گفته ام که ملیتها در ایران در جغرافیای تاریخی خود ساکن اند و این از ویژگیهای ایران است.
- در توضیح «فدرالیسم ملی -جغرافیایی» یا جغرافیایی -ملی ، که از دید من هر دو به یک معناست، تا کنون چیز زیادی نوشته نشده است.
تنها این نکته در نظر گرفته شده که در این نوع فدرالیسم موضوعات «جغرافیا و ملیت» لازم است مورد توجه واقع شود.
اینکه چگونه این کار می تواند صورت بگیرد، نه من چیز زیادی نوشته ام نه دیگران. عمدتا «توجه به دو موضوع» مطرح گردیده و اندگی برخی اصول در نوشته های من.
علت این مسئله آن است که موضوع درکل «کاری عملی و تحقیقاتی و تخصصی» ست.
از این رو به عهده ی دولت آینده است که اگر این سیستم را پذیرا باشد خود درچگونگی آن کار تخصصی انجام دهد. از نظر تئوریک تا کنون زیاد مورد بحث قرار نگرفته است.
- مقوله ی فدرالیسم یک ایده ی جهانی در علم سیاست است و رویش خیلی کار شده . هم تئوریک و هم عملی.
-نوع فدرالیسم جغرافیایی شناخته شده است.
- نوع جغرافیایی -ملی به جوامعی مربوط میشود که از ملیتهای مختلف تشکیل شده اند. دارای زبان و فرهنگ گوناگون هستند.
من در برخی مقالاتم این نوع را کمی توضیح داده ام و اینکه چگونه میتواند باشد «اصولی» را پیشنهاد گرده ام که امیدوارم سرفرصت موضوع را در یک نوشته ی جداگانه هرچه بیشتر و روشن تر تشریح کنم.
ازجمله اینکه :
1-عدم مرز در داخل ایران بین خلقها
2-صلح و دوستی و برادری بین مردمان مختلف کشور
3-اتحاد داوطلبانه برای حفظ چهارچوبه مرزی کشور.
4-استقلال واحد های فدرال را در امور خرد و دولت مرکزی را در امور کلان قانون سراسری فدرال تعیین میکند.
در کل می توان از نظر تئوریک چنین اصولی را پیشنهاد داد و سنجش درستی یا نادرستی آنها به برهه ی عمل بستگی دارد:
راه حل مناطق چند ملیتی و یک ملیتی:
0-در ایران همه ی شهروندان دارای حقوق برابر هستند.
(بدون توجه به عقیده، گرایش سیاسی ، مذهب و دین و تبار و زبان و جنس و غیره. )
1- در هرواحد فدرال که مردم زندگی کنند از قانون «برابری حقوقی همه جانبه »برخوردار میشوند.
2- مردم حق دارند شهر یا منطقه ی «خود گردان=خود مختار=واحد فدرال» داشته باشند ، با نام "ایالت "= استان ،= یا غیره.
3- کوچ ( مثلاً به آذربایجان )اختیاری و طبق قانون آزاد است .
4- شهر های چند ملیتی ، چند ملیتی اداره میشوند. با قوانین واحد فدرال. یعنی توسط همه شهروندان آنجا اداره میشوند.
5- مردم خود- با روش رأی گیری- انتخاب میکنند که چه «راه حلی» را برمی گزینند.
6- تعلق یک شهر یا یک منطقه به یک واحد فدرال انتخابی ست. توسط خود آنها. و تغییر تعلق طبق قانون امکان پذیر است.
7- پارلمان هر واحد فدرال بر اساس قوانین عمومی ایران فدرال، چگونگی حل این مسایل را قانون گذاری کرده و اجرا می نماید.
8- محدوده ی واحد های فدرال را پارلمان مرکزی با توجه به رأی مردم همان شهر یا منطقه تعیین میکند.
و غیره.
**
اینجا و در مقاله بحث ما فقط ارائه ی راه حل کلی ست بدون توضیح چگونگی آن .
من تنها برای بیراهه روان اندکی به چگونگی راه حل کلی اشاره کرد. وگرنه نیازی به آن در این بحث نیست.
هم دارد.
- توجه به «خصوصیات جامعه » ی ایران نیز همراه مقوله ی فدرالیسم همواره مورد بحث بوده است.
من خود نیز سالها پیش به این خصوصیات در رابطه با مسئله ملی اشاره کرده ام و گفته ام که ملیتها در ایران در جغرافیای تاریخی خود ساکن اند و این از ویژگیهای ایران است.
- در توضیح «فدرالیسم ملی -جغرافیایی» یا جغرافیایی -ملی ، که از دید من هر دو به یک معناست، تا کنون چیز زیادی نوشته نشده است.
تنها این نکته در نظر گرفته شده که در این نوع فدرالیسم موضوعات «جغرافیا و ملیت» لازم است مورد توجه واقع شود.
اینکه چگونه این کار می تواند صورت بگیرد، نه من چیز زیادی نوشته ام نه دیگران. عمدتا «توجه به دو موضوع» مطرح گردیده و اندگی برخی اصول در نوشته های من.
علت این مسئله آن است که موضوع درکل «کاری عملی و تحقیقاتی و تخصصی» ست.
از این رو به عهده ی دولت آینده است که اگر این سیستم را پذیرا باشد خود درچگونگی آن کار تخصصی انجام دهد. از نظر تئوریک تا کنون زیاد مورد بحث قرار نگرفته است.
- مقوله ی فدرالیسم یک ایده ی جهانی در علم سیاست است و رویش خیلی کار شده . هم تئوریک و هم عملی.
-نوع فدرالیسم جغرافیایی شناخته شده است.
- نوع جغرافیایی -ملی به جوامعی مربوط میشود که از ملیتهای مختلف تشکیل شده اند. دارای زبان و فرهنگ گوناگون هستند.
من در برخی مقالاتم این نوع را کمی توضیح داده ام و اینکه چگونه میتواند باشد «اصولی» را پیشنهاد گرده ام که امیدوارم سرفرصت موضوع را در یک نوشته ی جداگانه هرچه بیشتر و روشن تر تشریح کنم.
ازجمله اینکه :
1-عدم مرز در داخل ایران بین خلقها
2-صلح و دوستی و برادری بین مردمان مختلف کشور
3-اتحاد داوطلبانه برای حفظ چهارچوبه مرزی کشور.
4-استقلال واحد های فدرال را در امور خرد و دولت مرکزی را در امور کلان قانون سراسری فدرال تعیین میکند.
در کل می توان از نظر تئوریک چنین اصولی را پیشنهاد داد و سنجش درستی یا نادرستی آنها به برهه ی عمل بستگی دارد:
راه حل مناطق چند ملیتی و یک ملیتی:
0-در ایران همه ی شهروندان دارای حقوق برابر هستند.
(بدون توجه به عقیده، گرایش سیاسی ، مذهب و دین و تبار و زبان و جنس و غیره. )
1- در هرواحد فدرال که مردم زندگی کنند از قانون «برابری حقوقی همه جانبه »برخوردار میشوند.
2- مردم حق دارند شهر یا منطقه ی «خود گردان=خود مختار=واحد فدرال» داشته باشند ، با نام "ایالت "= استان ،= یا غیره.
3- کوچ ( مثلاً به آذربایجان )اختیاری و طبق قانون آزاد است .
4- شهر های چند ملیتی ، چند ملیتی اداره میشوند. با قوانین واحد فدرال. یعنی توسط همه شهروندان آنجا اداره میشوند.
5- مردم خود- با روش رأی گیری- انتخاب میکنند که چه «راه حلی» را برمی گزینند.
6- تعلق یک شهر یا یک منطقه به یک واحد فدرال انتخابی ست. توسط خود آنها. و تغییر تعلق طبق قانون امکان پذیر است.
7- پارلمان هر واحد فدرال بر اساس قوانین عمومی ایران فدرال، چگونگی حل این مسایل را قانون گذاری کرده و اجرا می نماید.
8- محدوده ی واحد های فدرال را پارلمان مرکزی با توجه به رأی مردم همان شهر یا منطقه تعیین میکند.
و غیره.
**
اینجا و در مقاله بحث ما فقط ارائه ی راه حل کلی ست بدون توضیح چگونگی آن .
من تنها برای بیراهه روان اندکی به چگونگی راه حل کلی اشاره کرد. وگرنه نیازی به آن در این بحث نیست.