Skip to main content

من متأسفم و بسیار هم متأسفم

من متأسفم و بسیار هم متأسفم
آ. ائلیار

من متأسفم و بسیار هم متأسفم از اینکه «حل مسئله ی ملی از نظر تئوریک» هنوز بعد از 36-40 سال در سازمان پایان نیافته است. این را عقب ماندگی ذهنی و جهان سومی دوستان چپ و سازمان میدانم.
چپی که نتواند مسئله ملی را حل کند مطمئنم هیچ مسئله ای را حل نخواهد کرد. من با عدم تصویب راه حل ارائه شده -واقعا به وضعیت ذهنی سازمان تاسف میخورم.
رک میگویم دوستان عقب مانده اید و بسیار هم عقب مانده. آخوند مسئله ی هسته ای حل میکند شما نمی توانید «تعیین سرنوشت» را که ایده ی جا افتاده ی چپ است تصویب کنید؟ واویلاست!
-تز ارائه شده «فدرالیسم ملی-جغرافیایی» بود.
نه تنها این میبایست تصویب میشد بل
-تز«تعیین سرنوشت حتی جدایی - (در صورتی که خلقی با اکثریت آرا بخواهد ) »، که مکمل تز اول است ، می بایست تصویب میشد.

با چنین تفکرات عقب مانده نمی شود «پیشرو» بود. نام «پسگامان» را بهتر است پذیرا باشید.

«کارشناس» یعنی چه؟
شما که معنی کارشناس را نمیدانید و آنرا در آسمانها می جویید براستی حیف است که برازنده ی نام «عضو» سازمان باشید.
زمان شاه شهید شما را حتی به عنوان «سمپات» هم نمی پذیرفتند تا چه رسد به عضویت در سازمان.

نگون بخت! کارشناس در آسمان نیست- در دانشگاه هم نیست. کارشناس خودت هستی. دوستت است. که روی مسئله کار کرده و سالهای طولانی تجربه دارد.

آدم مانده به این ذهنها چه بگوید. به قول «خان ننه »ی من : «یاندیدم-یاندیدم- جیزالاغیم چیخدی»! -سوختم-سوختم و جزغاله شدم.

به دوستی گفتم : تو چرا عضو سازمان نمیشی؟»
گفت:« مرکز عقب مانده ها جای من نیست!»
حالا میفهمم چه گفته است.
گنگره ی سازمان اکثریت را به دلیل عدم توانایی ذهنی اعضا جهت تصویب اصول حل تئوریک مسئله ملی
برای خود «شکست خورده» میدانم. تمام.
بفرمایید تشکل بزرگ چپ را درست کنید شاید این ذهنهای عقب مانده کمی تکان بخورد.
دوستان! شما یک قرن عقب میاندیشید. درست یک قرن!
واین واویلاست!
فعالان ملی-مدنی خلقها حق دارند که از این سازمانها با چنین ذهنهای بتونی و عقب مانده دوری گزینند- و به فکر خود باشند و به شماها اعتماد نکنند.

من مسئولیت «کجرویهای فعالان ملی-مدنی» را نه به عهده ی آنها بل به عهده ی چپ عقب مانده میدانم.