تمامی آزربایجانی هایی که رو به ایران بازی و پارسی گری و طرفداری از ترک زدایی از آزربایجان کردند نه در آزربایجان زیسنتد و نه در آزربایجان مردند. فارسستان گواریای وجودشان. کسانی که در تبریز بوده اند از فرهنگ بسیار توسعه یافته تبریزی ها در استحضا و هجو چنین موجوداتی باخبرند. این افراد توانایی قد علم کردن در محیطهای سیاسی و فرهنگی تبریز را ندارند. به سرعت طرد میشوند و سر از تهران در می آورند و تئوری پرداز سیاست های فاشیسم فارس میشوند. در این میان کلاه سر کسانی میرود که خیال می کنند با قراردادن یک جمعیت 30 میلیونی و نیروهای اجتماعی آن در مقابل خود موفق به ایجاد تغییردر شرایط موجود خواهند شد. شما اگر به دنبال آسیمیله کردن آزربایجان بودید باید این کار را تا قرن 21 انجام داده تمام می کردید. پروژه آسیمیله کردن آزربایجان شکست خورد. زیرا آسیمیله کردن عنصری که سابقه هزار ساله دولتگری در جغرافیای
تمامی آزربایجانی هایی که رو
تمامی آزربایجانی هایی که رو
Anonymous
بزرگی که کشوری که هم اکنون ایران نامیده مشود نیز تها جزی از آن بود کاری غیر ممکن است. آن هم در مجاورت ترکیه و آزربیاجان شمالی و وجود ماهواره و اینترنت و کیوانچ تاتلیتوغ و مورات بوز بیشتر شبیه توهم است تا واقعیت. مخلص کلام جامعه فارس و نیروهای منتسب به آن اگر به دنبال رهایی از استبداد هستند باید و فقط باید به تقسیم قدرت با ترکها راضی شوند. ترک ها انسان های صبوری هستند. خوشبختانه زمان هم به نفع ماست. صبر خواهیم کرد تا الفبای سیاست را یاد بگیرید.