Skip to main content

ر سال انبوهی مقاله بمناسبت ۲۸

ر سال انبوهی مقاله بمناسبت ۲۸
Anonymous

ر سال انبوهی مقاله بمناسبت ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و ۱۳ آبان ۱۳۵۸ (سالگرد اشغال سفارت آمريکا) در ايران منتشر می شود ولی کمتر اشاره ای، تا حد يک خط به ۲۱ آذر ۱۳۲۵ (سالگرد نجات آذربايجان) می شود. علت بی توجهی به اين بخش مهم از تاريخ معاصر ايران را می توان به نفوذ عوامل روس گرا در نظام جمهوری اسلامی منتسب نمود.

http://news.gooya.com/politics/archives/2015/04/195709.php

برخی تاريخدانان معتقدند که جنگ سرد ميان دو بلوک شرق و غرب از ماجرای آذربايجان ايران شروع شد چون اولين موضوعی که شورای امنيت سازمان ملل (که تازه تاسيس شده بود) مورد بررسی قرار داد و اولين قطعنامه ای که صادر کرد در مورد لزوم تخليه خاک ايران از قوای روس بود.

استالين ضعف انگليس پس از ۵ سال جنگ کمرشکن را زمانی مناسب برای تحقق رويای رسيدن گام به گام به آبهای گرم و به هند ارزيابی کرده بود، در حاليکه انگليس با سپردن نقش خود به يک نيروی تازه نفس (آمريکا) رويای استالين را به کابوس تبديل نمود و با اولتيماتوم ترومن (رئيس جمهور وقت آمريکا) شوروی مجبور به تخليه خاک ايران گرديد.
با آغاز جنگ سرد، جهان به دو بلوک شرق و غرب تقسيم شد و جنگ بين کشورهای هر اردوگاه بطور نيابتی ادامه يافت. شاه در هراس از روسيه و تلاش هميشگی آن برای تجزيه و اشغال ايران، خود را در پشت سپر دفاعی انگليس و آمريکا قرار داد تا تجربه جنگ جهانی دوم تکرار نشود. از آن پس انگليس و هم پيمان قدرتمند آن (آمريکا) يکه تاز صحنه سياسی ايران گرديدند در حاليکه روسيه با سلاح ايدئولوژيک وارد شده و ضمن تغذيه توليدات فکری ايدئولوگ های مسکو، روشنفکران و گروههای چپ همچون حزب توده را برای تسخير قدرت سياسی آماده می کرد. نفوذ حزب توده در ارتش و کسب آمادگی برای کودتا عليه مصدق، در زمانيکه دولت دکتر مصدق به بن بست سياسی و اقتصادی رسيده بود، زمينه ساز پيشدستی غرب برای ساقط کردن دولت او شد.
هر سال انبوهی مقاله بمناسبت ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و ۱۳ آبان ۱۳۵۸ (سالگرد اشغال سفارت آمريکا) در ايران منتشر می شود ولی کمتر اشاره ای، تا حد يک خط به ۲۱ آذر ۱۳۲۵ (سالگرد نجات آذربايجان) می شود. علت بی توجهی به اين بخش مهم از تاريخ معاصر ايران را می توان به نفوذ عوامل روس گرا در نظام جمهوری اسلامی منتسب نمود.
استالين پس از شکست طرح ضميمه ساختن نيمه شمالی ايران از پا ننشست و با حمايت مالی، تبليغاتی و آموزشی به حزب توده تلاش نمود کشور را به آشوب کشيده و نهايتا زمينه را برای کوتای حزب توده و بلعيدن يکباره ايران و رسيدن به آبهای گرم فراهم نمايد. بلشويک ها نيز با شيوه ای مشابه در روسيه به قدرت رسيدند. همين سناريو در سالهای دهه ۱۳۵۰ خورشيدی در افغانستان پياده شد و حزب همزاد حزب توده ايران با حمايت کوماندوهای ارتش سرخ شوروی قدرت را در افغانستان بدست گرفتند و سپس بر اين کشور آن رفت که در ۴۰ سال اخير و تا هم اکنون شاهديم.
از آن پس ترويج انديشه های ضد غربی و ايدئولوژی کمونيستی بين روشنفکران و ناراضيان رژيم پهلوی که بطور مستقيم و پنهان توسط روسيه و هم پيمانان منطقه ای آن همچون المان شرقی؛ رومانی؛ عراق، يمن جنوبی، سوريه، ليبی، گروههای فلسطينی حمايت می شد، ادامه يافت. سياستهای غلط شاه بر دامنه نارضايتی ها افزود و جرقه های انقلاب ۵۷ با حضور فعال جريانات چپ (مذهبی و غير مذهبی) به انقلابی فراگير وهمگانی تبديل گشت وبا سقوط شاه، صحنه سياسی ايران از حضور يکه تازانه انگليس و آمريکا پس از ۶۲ سال خالی گرديد. با تغيير حکومت در ايران و با نفوذ تفکرات روس گرايانه در لايه های حکومتی و جهت گيری سياست ضد غربی، فضای سياسی برای پرکردن خلاء ژئوپوليتيکی در منطقه توسط شوروی فراهم گشت.
با سوء استفاده از فضای پرتنش زمان گروگانگيری ديپلماتهای آمريکايی در تهران و فضای ضد آمريکايی آن دوران، شوروی خاک افغانستان را اشغال نمود و بر آن کشور آن رفت که هم اکنون شاهديم. استقرار نيروهای ارتش سرخ در مرزهای پاکستان (هند سابق) تحقق ارزوی ديرينه تزار روسيه بود. اين در واقع نهايت کشورگشايی روسيه در تاريخ ۳۰۰ ساله کشورگشايی اين کشور بود.
شکی نيست که نقش آمريکا در کودتای ۲۸ مرداد و حمايت يک جانبه از سياستهای شاه محکوم بود ولی از جانب ديگر اگر نقش بازدارنده انگليس و آمريکا در مقابل