Skip to main content

در شرايطی که روسيه با تجاوز

در شرايطی که روسيه با تجاوز
Anonymous

در شرايطی که روسيه با تجاوز به خاک اوکراين و اشغال بخشی از سرزمين های يک کشور مستقل، تمامی معاهدات و توافقات بين المللی را به چالش کشيده است؛ همزمان استفاده ابزاری از ايران برای بستن عقبه کشورگشايی خود به سمت جنوب (آسيای مرکزی و قفقاز) را در دستور خود قرار داده است. برای رسيدن به اين هدف از تشديد و تداوم تنش بين ايران و غرب استقبال خواهد کرده و کماکان ميکند. همراهی بی حد و مرز حکومت ايران با سياستهای روسيه عليه غرب از منظر کشورهای غربی به معنای فرورفتن ايران در حوزه نفوذ رقيب قديمی تعبير می شود که اينک با علم کردن تز "اورآسيا" در فکر احياء امپراطوری تزاری و در رويای تسلط بر اروپا و آسياست.

علی فراستی
عضو هيات علمی دانشگاه ايالتی کاليفرنيا
http://news.gooya.com/politics/archives/2015/04/195709.php

نئوتزاريسم و تداوم سياست کشورگشايی

سه قرن بعد از نگارش وصيت نامه پطر اول و ۷۶ سال پس کتاب ترويانسکی، رهبر حزب ليبرال- دموکرات روسيه، آقای ولاديمير ژيرينوفسکی، در سال ۱۳۷۳ (مصادف به ۱۹۹۴ ميلادی) تنها سه سال پس از فروپاشی اتحاد شوروی همان استراتژی توسعه طلبانه به سمت جنوب را با کلمات ديگری برای ترسيم خطوط سياست خارجی روسيه کنونی چنين بيان می کند:

"سياست خارجی روسيه بايد بطور همزمان هم انحرافی (گمراه کننده) باشد و هم توسعه طلبانه. اين دو مؤلفه ارتباط مستقيم به امنيت ملی همسايگان ما دارد. ملت روسيه برای ادامه حيات خود نيازمند پيشروی به سمت جنوب است که محدوده "فضای حياتی" روسيه را به نمايش گذاشته و بطور همزمان يک مرکز تمدن قديمی نيز هست. در پناه اين پيشروی، روسيه بايد در موقعيت های ژئوپوليتيکی زير مستقر شود: در شمال: اقيانوس قطب شمال، در شرق: اقيانوس ارام، در غرب: اقيانوس اطلس از طريق دريای سياه و مديترانه و نهايتا در جنوب: اقيانوس هند. در چنان شرايطی، روسيه بعنوان ابر قدرت اورو-آسيائی بايد مناسبات دوستانه با هند، چين و ژاپن برقرار نمايد ولی بر عکس، به کشورهای ترکيه، ايران، افغانستان و احتمالا پاکستان بايد عنوان "کشورهای تحت الحمايه و تحت اداره روسيه" را اعطاء نمود. قفقاز، آسيای ميانه و خاورميانه در کنار آن بعنوان نواحی بی ثبات پيش بينی می شوند که منبع جنگ جهانی سوم هستند و تنها با پيشروی روسيه ميتوان از چنين جنگی پيشگيری نمود. اين پيشروی بايد با اهرم نظامی، يعنی ارتش روسيه تحقق يابد. پيشروی فدراسيون روسيه به سمت جنوب يک رسالت تاريخی و يک امر حياتی برای ملت روسيه است. تحقق آن مشروط به بازسازی ارتش روسيه بوده و اين بازسازی تنها در پناه جنگ تامين خواهد شد. حقانيت اين اقدام را پس از قدرت گرفتن روسيه، متعاقب جنگ جهانی دوم شاهد بوديم. يکبار ديگر با پيشروی ارتش روسيه به سمت جنوب ميتوان آن فرضيه را ثابت کرد. بازسازی ارتش روسيه پس از دخالت نظامی آن در مولداوی، قفقاز و آسيای ميانه آغاز شده است."

آقای ژيرينوفسکی معاون کنونی دومای روسيه، از حاميان سرسخت پوتين و مروج نظريه احياء امپراطوری نئوتزاری با توسل به قدرت نظامی است. اين گونه نظريه های استعماری در محافل حکومتی روسيه نفوذ داشته و به گونه ای بيانگر جنبه هائی از سياست خارجی اين کشور محسوب می شود. او پس از اشغال شبه جزيره کريمه و آغاز تهاجم پنهان روسيه به شرق اوکراين رسما پيشنهاد نمود که به ولاديمير پوتين لقب "تزار روسيه" اعطاء شود.

علم کردن نظريه "اروآسيا" توسط نظريه پردازانی همچون الکساندر دوگين آنهم به سفارش ارتش روسيه و حمايت کرملين، رونمايی از سياست تنش آفرينی جديد روسيه و تلاش برای اشغال مستعمرات سابق و تسلط سياسی و نظامی بر دو قاره اروپا و آسياست. شگفت انگير آنست که دولت جمهوری اسلامی ايران هم در اين بازی سياسی بور خورده و مبلًغ و تائيد کننده نظريه اروآسيا شده است و حتی موسسه باصطلاح پژوهشی با همين نام در تهران برای تغذيه فکری مسئولين سياسی و نظامی مملکت بشدت در حال فعاليت است.

يک زمانی روسيه خط سياسی خود را از طريق ايجاد احزاب کمونيستی پيش می برد حال با توجه به محدوديت فعاليت احزاب، خطوط سياسی و راهبردی خود را در قالب موسسات غير انتفاعی و باصطلاح «پژوهشی» دنبال ميکند و هزينه گردش امور آنها و سفرهای هدفدار به روسيه و بالعکس را سفارت اين کشور در تهران تامين ميکند. بيت المقدس روسوفيل های وطنی مسکوست چه با استالين چه بی استالين.

وقتی کمترين فعاليت نهادهای غير انتفاعی در ترويج گفتگوی تمدن ها، نقد نقض حقوق شهروندی و تلاش برای حقوق صنفی زير نورافکن قرار ميگيرد، عجيب است که فعاليت موسساتی که زير نظر و با حمايت همسايه شمالی در ايران فعاليت ميکنند، با نهايت مدارا برخورد می شود.