الیار عزیز
کسروی خادم زبان فارسي و پایرانیستها ، در آرزوي از بين بردن همه زبانها، بجز زبان فارسي را درسر داشت
در جامعه دوران کسروی، زنان حق خروج از خانه را نداشتند، پسران جوان در جامعه بیشتر مورد تهدیدهای جنسی واقع می شدند و برای اینکه آنها در کوچه و بازار مورد توجه مردان واقع نشوند لبّاده می پوشیدند تا برجستگی باسناشان دیده نشود و بدین وسیله خانواده ها احتمال خطر تجاوز به فرزندان خود را کاهش می دادند، در چنین جوّی طلبه های حوزه های علمیه در حجره های چند نفره برای تحصیل زندگی می کردند، و این طبیعی بود که در آن شرایط محدودیت های اجتماعی برای مسائل جنسی، حوزه های علمیه جای مناسبی برای ارتباطات جنسی بین طلاب و یا علمای حوزه بود، و بعلت بسته بودن محیط، امکان درز این گونه اتفاقات به بیرون از حوزه تقریباّ غیر ممکن بود، و افرادی هم که بخاطر سوء استفاده های جنسی جرئت می کردند
طبق تئوری کسروی برای حفظ مرزهای پرگوهر و حفظ تمامیت ارضی ایران همه زبانها از بین رفته و همه موجودات داخل نقشه گربه ائی شکلی بنام ایران فارسیزه بشوند، و برای توجیه این تئوری، دست به داستانسرائی می زند و با تئوری مشت نمونه خروار است، با پیدا کردن چند روستای تات نشین، تئوری زبان آذری را به کل آذربایجان تعمیم می دهد که گویا بخاطر آن جند روستا همه آذربایجانیها در گذشته بزبان فهلوی حرف می زده اند و انتخاب مغرضانه و موزیانه زبان فهلوی توسط کسروی برای القاء زبان فهله ها یا عمله ها در ذهن خواننده و یا شنونده ترکزبان تداعی می کند، شاید اولین جوک موزیانه ائی بود که توسط کسروی یعنوان ریشه زبان آذری برای ترکها ساخته شد که در اثر تجاوز مغولها همه آذربایجانیها یکشبه آذری زبان شده اند، در ضمن این زبان هیچ شباهتی بزبان مغولی ندارد و از شمارش اعداد گرفته تا اسم و صفت و فعل بیشتر زبان ترکی است تا مغولی و نتیجه می گیرد که گویا آذربایجانی ها ایرانی و فارس اصیل بوده اند که در اثر تجاوز سربازان مغول تبدیل به نوادگان نامشروع مغول گردیده اند و برای غسل قداست و حفظ آبروی خود بهتر است زبان آذری را کنار بگذارند و برای اینکه به آنها جوکهای یه ترکه بود، ساخته نشود، هر چه سریعتر خود را بچه های ناف تهرون معرفی کنند و هرکسی هم از آنها هویتش را بپرسد، بهتر است بگویند بابا مامانم اینا آذری بودند، من فقط کلمه بیلمیرم را یاد گرفتم، این قضیه در مورد ملل دیگر هم بسط داده شد، ایرانی های عرب شده و به آنها هم اصطلاح مستعربه را بکار بردند، مسأله جامعه شناسی، هویت شناسی و زبان شناسی یک مسأله ریاضی نیست که یک فرمول در همه جا صدق کند، کار کسروی بیشتر شبیه کار آن آمارکیری است که برای سرشماری وارد دهی می شود و با اولین و دومین و سومین شخصی که در دروازه ده حرف می زند، متوجه می شود که هر سه آنها کر و لال هستند، از دروازه ده برگشته و در گزارش آمارگیری خود، کل ده را کر و لال به ثبت می رساند که البته بعداّ معلوم می شود که در کل روستا تنها سه نفر کرو لال بوده که بر حسب اتفاق در آنروز در دروازه ده مشغول بازی با هم بوده اند، کسروی هم دقیقاّ همانند آن آمارگیر عمل کرده و برای توجیه یکسان سازی زبان و حذف کلیه زبانها، چند تا روستای تات نشین را آگاهانه به کل آذربایجان تعمیم داده، و دقیقاّ رونوشت همین تئوری آذری توسط تئورسین های استالین هم برای حفظ مرزهای پرگوهر و حفظ تمامیت ارضی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالسیتی صادر گردید بود و مخالفین در آذربایجان شمالی بنام پانترکیست و تجزیه طلب و نوکر امپریالیزم در زندانهای مخوف کا گ ب، مثل میکائیل مشفق شاعر اوخو تار به قتل رسیدند و یا به سیبری تبعید شدند و یا با مهاجرت های اجباری کوچانده شدند