Skip to main content

آقای کرمی،

آقای کرمی،
اژدر بهنام

آقای کرمی،
شما نوشتید که گویا من در پیشگاه عمومی خطاب به شما نوشتم که "مگر ایران مُلک پدرت هست".
راستش را بخواهید تعجب کردم چون که این نوشته برای من غریب بود زیرا نه انشای من اینگونه است و نه املای من!
از شما کمک خواستم و چون پاسخی نگرفتم(احتمالا هنوز آن را نخوانده اید) خودم دنبالش گشتم و پیدایش کردم.
من شبیه چنین چیزی که نوشته اید، در زیر مقاله شما با عنوان "حسن شریعتمداری ، برنامهء سامان یابی اقوام، فروپاشی ایران و جنگِ قومی" و در پاسخ به شما نوشته ام. آدرس:
http://iranglobal.info/node/17703
شما در این مقاله نوشته اید: "«من چند بار به هم تباران شما هشدار دادم و اینک هم به شما آقای شریعتمداری هشدار میدهم، کاری نکنید که ایران برای شما تُرک تباران به جهنمی مبدل شود. شما در سرزمین ایران مهاجر و مهمان هستید و قدر احترام ایرانیان بخود را بدانید. شما از نظر حقوقی و حقیقی و تاریخی و مطابق

با روابط بین الملل در جایگاهی نیستید و اجازه ندارید در مورد ایران تصمیم بگیرید»
و من در پاسخ شما نوشته ام: "ایران مال همه کسانی است که در آن زندگی می کنند و ملک پدری شما نیست. ایران همانقدر به شما تعلق دارد که به من که در آن گوشه بالای این سرزمین زاده شده ام و آن بلوچی که در آن گوشه پائین زاده شده است. هیچ ایرانی ای در ایران مهمان نیست و همه صاحبخانه اند. مساله ربطی هم به تئوری های تبارستیزانه و نؤادپرستانه شما ندارد."
حالا خوانندگان عزیز می توانند قضاوت کنند که دیالوگ با چه کسی جایز نیست!!!