Skip to main content

روزگاری غرب و در راس آن

روزگاری غرب و در راس آن
Anonymous

روزگاری غرب و در راس آن آمریکا به توصیه انگلیس، برای درهم شکستن امپراطوری ترکان در منطقه خاور میانه، دو نقشه دراز مدت کشیدند. 1. به جان هم انداختن ترکان عثمانی، و شاه اسماعیل صفوی، که منجر به دشمنی و شکاف صد ساله بین دونیای ترک شد. و ضربه شدیدی به اتحاد ترکان هسایه وارد آورد. 2. ریشه کن کردن قدرت سیاسی پادشاهان ترک درایران که از هزاره های دور بر جغرافیای ایران حکومت میکردند. عزل آخرین پادشاه ترک قاجار، از طریق کودتای رضا خان، و قدغن کردن زبان ترکان ایران! و تحمیل اجباری زبان فارسی برملل غیر فارس! سیاست غرب برای تامین منافع استراتژی خود، برآن بود که در میان مردم اعراب و ترکان، قوم فارس را که تا آن زمان به عنوان یک اقلیت قومی در حوزه فرمانروائی پادشاهان ترک، ساکن بود، به قدرت برساند، که اوج این اقتدار سیاسی خمینی و رژیم اسلامی فعلی ایران است. چون قوم فارس نه ترک است و نه عرب! و تنها در

صورتی میتواند در قدرت باقی بماند که مورد حمایت غرب باشد. تا منافع آنان را تامین کند. اما اکنون غرب به این نتیجه میرسد، که از نظر سیاسی در مورد تامین منافع خود، حتا تفاهم با اعراب و ترکان که تعداد جمعیت شان دهها برابر قوم فارس می باشد، معقول تر وآسان تر است، تا قدرت مداران رژیم اسلامی تهران!، رژیمی که بطور تلویحی غرب و منافع آن را با نقشه های پنهانی ساخت سلاح اتمی تهدید میکند. رژیمی که از یک طرف با ایجاد گروههای تروراسلامی شیعه، منطقه خاورمیانه را در سوریه، لبنان، عراق، پاکستان، یمن،... تهدید میکند. از طرف دیگر با سلب اعتماد سیاسی از خود، در نزد اروپا و آمریکا، بیش از یک دهه است که با سیاستهای غیرمعقول خود، دیپلماسی غرب را به بازی گرفته است. از این رو، بنظر میرسد، که غرب بتدریج از خیر برجسته کردن فارسها در منطقه منصرف میشود. و اگر در صورت متلاشی شدن جغرافیای موسوم به ایران، ترکان و اعراب آرایش استراتژی دیگری پیدا بکنند، با منافع غرب همسو خواهد بود. زیرا اکنون دول چین و روسیه با ارتش های مجهز به انواع سلاح های کشتاردسته جمعی اعم از سمی، و اتمی ... و امثالهم بیش از همه، کشورهای منطقه و منافع آمریکا را تهدید میکنند. برای مثال دست درازی و تجاوز روسیه به کشورهای همسایه به بهانه های مختلف، در قفقاز، و یا اشغال شبهه جزیره کریمه، و ایجاد جنگ داخلی در کشور همسایه مانند، گرجستان، آذربایجان شمالی، اوکرائین، ...و غیره، نشانه آن است که روسیه با هدف به زیر سلطه کشیدن کشورهای منطقه و همسایه گان خود، به بسط وگسترش حوضه نفوذ خود از هیچ کوششی فرو گذار نیست. چیزی که بطور آشکار در تضاد با منافع آنی و آتی غرب است. در این معامله دیکتاتورهای ایران نیز برای تداوم عمر ننگین خویش، بعنوان یک مهره، برای تامین منافع استراتزی روسیه با صرف میلیارد ها دلاراز جیب مردم ایران، به این بازیهای پنهانی تن میدهند. اکنون سئوال اینست؛ که آیا نتیجه چنین بازیهای سیاسی چه خواهد بود؟ و این چیزیست که آینده به آن پاسخ خواهد داد.