Skip to main content

پاسخ به آقای آذرگون،

پاسخ به آقای آذرگون،
آ. ائلیار

پاسخ به آقای آذرگون،
مسایلی که شما در مورد کامنت من در وبلاگ خود مطرح کرده اید در کل شامل این موضوعات است:
گوناذ-جمهوری آذربایجان-ترکیه-برخی افراد-پارلمان درتبعید-تاریخ-زبان ترکی آذربایجان - گروه استقلال طلب(جدایی خواهان)، ترکیه گرایان و باکوگرایان- تسلط فکر جدایی خواهی و ترکیه-باکوگرایی در جوانان- عدم آزادی دموکراتیک درسایتهای آذربایجانی و مانند اینها.
همانطور که در کامنت اول خود نوشته ام اینها در مجموع همان «سیاست تبریز-باکو-آنکارا»ست. که از سوی استقلال طلبان پیش برده میشود. من آماری ندارم که بدانم طرفداران این راه و روش و سیاست کم اند یا زیاد. اما می بینم که فعال اند.
- از نظر من جدایی خواهان یک طیف و گروه در جنبش رفع تبعیض آذربایجان هستند. جدایی یا استقلال خواهی را به عنوان یک حق به دیگری به رسمیت میشناسم. و احترام میگذارم. هر چند مخالف نظرمن است.و این سیاست را درست نمی دانم.

-من پیرامون همه ی موضوعات ذکر شده-دربالا- ازشما ، جداگانه مقاله دارم و آنها را نقد نموده و آلترناتیو خود را ارائه داده ام.
- استقلال طلبی یک جریان در حرکت است. جریان دیگر فدرالیسم است. جریان دیگر چپ دموکرات است. و غیره.
جنبش حزب و گروه نیست . تشکیل شده از منفردها-گروه های کوچک و بزرگ و تشکلهای مدنی ،سیاسی ،هنری، ادبی، و علمی و فمنیستی و غیره. در کل از راست تا چپ. از افراطی تا معتدل. از ترکیزم تا آذربایجانیزم، از رفع تبعیض خواهان تا جدایی طلبان.از مستبدها تا دموکراتها
همانطور که گفتم آماری نیست که بتوان در مورد این گرایشها قضاوت کرد.
- من وجود و حضور اینها را طبیعی میدانم. و نقد اصولی را نیز درخدمت رفع تبعض ارزیانی میکنم. اما سیاست نقاد جنبش با سیاست حکومت فرق و تضاد اساسی دارد.
-حکومت به افراد -جاسوسی- پول- وابستگی -اتهامات مختلف -دشمنی بین افراد و مانند اینها می پردازد و هدف اش نابودی حرکت ضد تبعیض است.
-نقاد جنبش به سیاست- ایده - موضع گیری- و این قبیل چیزها را عنوان میکند.و راه حل پیشنهادی نشان میدهد.
----------
نوشته اید من «حرکت ملی را تروریست» نامیده ام. چنین برداشتی از نوشته های من نادرست است. من با تحلیل ماهیت مبارزه در آذربایجان آنرا «مبارزه ی رفع تبعیض -دموکراتیک» نامیده ام. با وجود گرایشات ضد دموکراتیک که در داخل خود دارد و گروههایی پیش میبرند. اما حرکت در کل دموکراتیک است و برای رفع تبعیض وجود دارد. نه تنها در آذربایجان بل در کردستان-بلوچستان و ترکمنها و عربها و غیزه نیز ماهیت حرکات چنین است.
نقد کمک میکند ما خود را در مسیر کلی اصلاح کنیم. اما هدف حکومت اصلاح نیست نابودی و شکست است. خیال خامی ست.حق طلبی شکست ناپذیر است.
من برخلاف شما مبارزه در بعد رفع تبعیض در ایران و آذربایجان را از زاویه ی اهداف انسانی و حقوقی شکست ناپذیر میدانم. هر چند که با سیاست غلط، فیزیکی شکست بخورد.

اشکال عمده ی شما در روش نقد است که با به اصطلاح نقد حکومت که سیاست نابودی را دنبال میکند پهلو میزند. متأسفانه.
نکات دیگر نیز مطرح کرده اید که کلی میگویم:« با حفظ نظر خود جایی هم برای حضور نظر دیگری-هرچند غلط، باز کنید».
بهتر است قبول کنیم ممکن است بخشی از حقیقت دست طرف دیگر باشد. و ما مالک همه حقیقت نیستیم.
مسایل علمی را در عرصه خود باید بررسی کرد. علم را نیاید برای اهداف سیاسی استعمال نمود. علم بی طرفی نسبی دارد. اما سیاست
جهت دار است.