Skip to main content

درک موضوع انشا این قدر مشکل

درک موضوع انشا این قدر مشکل
آ. ائلیار

درک موضوع انشا این قدر مشکل است؟
بیچاره کودکان یک بار موضوع را نشان دهی به موضوع می چسبند ولی این بزرگسالان با هفتاد من مثنوی هم باز متوجه موضوع نمی شوند. تماما چیزهای بیربط پیش میکشند.
-یکی کسروی مطرح میکند
-دیگری ترکیه و ارمنی
-و...
- جنابان محترم ! اینجا موضوع قتل عام مردم آذربایجان غربی به دست داشناکها ی ارمنی ست. نه چیز دیگر.
این را هم پیگیری می کنیم.

- هر قتل و هر قتل عامی محکوم است. فرق نمی کند از طرف چه کسی باشد.
-----------
ار هرکتابی به هر عنوانی میتوان نقل قول کرد.
«نقل قول» می تواند نشانه ی تبلیغ و دفاع از یک ایسم - از یک ایده لوژی - باشد و هم نباشد. عمل نقل قول صرف
دلیل بر گرایش به یک ایده لوژی نیست.
---------
عقاید و کارهای کسروی دارای جوانب «منفی- مثبت» است. ودر کل او «نژادگراست». کسرویسم مجموعه ی عقاید اوست.
کسروی چی کسی ست که در کل به عقاید او معتقداست.

صرفا با نقل قول کسی کسروی چی یا مخالف آن نمی تواند باشد. باید دید «منظور و هدف» چیست. آیا هدف
نابودی فرهنگهاست. منظور یک زبان گرایی ست یا نه؟ تلاشهای «نابودی دیگر زبانها- فرهنگها-یک زبان گرایی- تعیین هویت
به دیگری» نژادگرایی ست.
----------
کسروی دچار «تضاد» بود.تضاد غیرقابل حل:
-ازیک طرف زمین خواری رضا شاه را محکوم میکرد از سوی دیگر همراه او در«یک زبان سازی» بود.
- با مذهب سازی آخوندها مخالف بود- خودش «پاکدین» سازی میکرد.
- از علم زبانشناسی صحبت میکرد- بر اساس عقاید سیاسی، یک فرهنگ سازی- کتاب درمورد زبان می نوشت.
- خودش کتاب می نوشت- جشن کتاب سوزان میگرفت. دیوان حافظ وکتاب ترکی آتش میزد.
- مخالف «وحی» بود- خودش شورش «سهشها» (احساسات)مطرح میکند و «کتاب مقدس» می نوشت:وجاوند بنیاد.
-زبان پاک -سره- مطرح میکرد - خودش کلمات عربی به کار می گرفت.
-مخالف خراوات بود- خودش خراوات تولید میکرد. نمونه اش دین سازی او.و...
-از قانون صحبت میکرد- خودش «دین» را قانون زندگی میکرد: «دین آیین زندگی ست. سخن او.»
-از ادبیات حرف میزد- رمان آتش میزد(آناتول فرانس).
-از رفع حجاب دفاع میکرد- آرایش زنان را به محیط خانه و شوهران محدود میکرد.
ووو
-----------
به اصطلاح «متد علمی آقای کسروی.» چنان است که این نتایج را داده است. اگر متد علمی چنین نتایجی بدهد وای بحال آن متد.
-----------
برخورد و متد علمی من، با توجه به «هسته ساختار» اندیشه ی مشخص (کسروی)، یعنی "تضاد"او، در روند «تکوینی تاریخی» خود،محیط زمانی فکری، با گزاره های کوتاه، به روشنی بیان شده است.
و احکامی تحلیلی ، منطقی علمی ، عنوان شده که تکلیف سرشت «کار و عقایدش» را مشخص کرده است. نوشته ام:

*روش تاریخی:
- کسروی تاریخته ی آخوندی دارد.
-او تحت تأثیر عقاید «ناسیونالیستی-راسیستی»دوره ی خود بود.
- هم دوره های او در آنسوی عقاید "ذهنی "اش ، اندیشه های عینی و علمی مطرح میکردند.
* روس ساختاری:
-تضاد غیرقابل حل اندیشه اش با فاکتها مشخص شده.
نتیجه -احکام منطقی-بیان شده.
-------------
رجوع : به او با روش توجه به تضادش صورت گرفته. متد علمی.
-----------
«کار او علمی بود»- شعار است. فاقد اثبات . گزاره استدلال و اثبات لازم دارد. وگرنه باد هواست.
----------
گفته ام «کار و اندیشه او غیرعلمی ست» و این را با متد علمی نشان داده و اثبات کرده ام.
که در بالا هم اشاره شد.
----------
-«کار و اندیشه او غیرعلمی ست» پس نباید به او رجوع کرد! ( حرف کودکانه هم نیست. بیچاره کودکان! ).
این سخنی ست غیر منطقی و خطا.
که به اشتباه نامش را «متدلوژی علمی» گذاشته اید. علم به «وضعیت روان»
توجه دارد و از این رو نیز برخورد و عمل اش علمی گفته شده. متدلوژی علمی وقتی منطبق با عمل است که این
«وضع و حالتهای مشخص روان» را به حساب آورد. چشمش را نبندد. چشم بسته کور است. و بیگانه با متدلوژی علمی.

-طبق سخن بالا نباید از هیتلر و مسولینی و نیچه و هایدگر نقل قول کرد. چون غیر علمی اند و با نژادگرایی الفتی دارند.
-به هر کس می توان رجوع کرد حداقل با توجه به تضاد ساختاری سرشت «کار و اندیشه» ی او.
باید دید «چه چیزی، برای چه، از سوی چه کسی، در کدام زمان، عنوان میشود، و با توجه به چه "تاریخ و ساختاری" در موضوع ، و... رجوع صورت میگیرد.
این سخن و متد علمی ست. و استعمال شده.
«کار و اندیشه او غیرعلمی ست، پس نباید به او رجوع کرد»! نه دید و متدلوژی علمی، بل یک «بینس مذهبی» ست.
ربطی به علم و منطق و متدلوژی علمی ندارد. چون «گزاره ای دگم است». «عنصر حرکت» از گزاره حذف شده.
درستش همان است که در بالا آمد.