Skip to main content

ملی گرایان ملیت فارس با «ملی

ملی گرایان ملیت فارس با «ملی
آ. ائلیار

ملی گرایان ملیت فارس با «ملی گرایی» خود، درطول این 80 سال ،چه در حکومت وچه در بیرون آن، با سیاست یکسان سازی، خود و دیگران را نگون بخت کرده اند.
خود را در مقابل دیگر ملیتها قرارداده و سمبل «تبعیض» ودیکتاتوری و ستمگری شده اند.
علت عدم همبستگی و پیشرفت دموکراسی خواهی در ایران،همین«ملی گرایی» ناسیونالیستهای ملیت فارس است.
علت دوام عمر حکومت اسلامی نیز همین است.
این ملی گرایی دیگرملیتها را «مخالف» خود کرده وهنوز که هنوز است حالیش نیست.
-این ها خود را صاحب ایران میدانند-در صورتی که نیستند.صاحب واقعی ایران همه ی ملیتها هستند.
- فرهنگ و زبانشان رامال همه میدانند-درصورتی که چنین نیست-هرملیتی زبان و فرهنگ خود را دارد.
- قدرت و کشوری داری را از آن خود میدانند- درصورتی که قدرت به همه ی ملیت ها تعلق دارد.
- حقوق برابر با دیگر ملیت ها را نمی پذیرند- در صورتی که همه اهل کشورند و برابر.

راه حل مشکل پذیرش برابری ، عمل به آن، در سیاست و رفتار، و خداحافظی با ملی گرایی خود است.
با حفظ ملی گرایی پذیرش عملی برابری غیرممکن است. بدون برابری همبستگی و اعتماد بوجود نمیاید.
ملی گرایان فارس اگر میخواهند دموکراسی و برابری در ایران پیروز شود- جدایی دین و دولت عملی شود- زندگی مشترک در ایران ادامه یابد - ایران حفظ شود . دیگران نیز از واکنش ملی گرایی دست بردارند - فدرالیسم ایران پیاده شود- چاره ای جز ترک ملی گرایی خود ندارند.
ترک ملی گرایی- اجرای سیاست برابری. این راه حل مسئله است.

اما روشن است که ملی گرایان این ملیت خصلت خود را ترک نمی کنند و به این علت هم موجب بدبختی خود و دیگرانند.
عدم همبستگی -عدم اعتماد- حاصل ملی گرایی اینها ست. هرجا و در هرسیاستی این ملی گرایی ظاهر شده شکست ببارآورده است.

حکومت به «دین -ملی گرایی» چسبیده و بیرون حکومت به ملی گرایی. همینطور بخشی از چپها.
ملیتهای دیگر نیز به ناچار به ملی گرایی واکنشی روی آورده اند. در این فضا عملا «اتحاد و همبستگی و مبارزه با حکومت» غیر ممکن است. همچنان که «وضعیت جاری موجود» نیز آن را اثبات میکند.

در این شرایط ، متأسفانه «ملی گرایی » ملیتها نیز مانع آن است که با سیاستهای درست «برابری طلبانه» خود راه «مبارزه و همبستگی و اعتماد» را هموار کنند و میدان دار سیاست گردند. سطح افکار و سیاستهای اینها هم مناسب شرایط نیست.
بنابراین در صحنه ی موجود برنده طبق معمول حکومت داعشی ایران است.

بنابرین باید بگویم «تاس قرامت گؤرسدیر!»-جام جهان نما فضا را تاریک نشان میدهد. حق با کسانی ست که میگویند
« به این اپوزیسیون نمی توان امید بست».
امید در داخل است. در حرکات اقشار مختلف اجتماعی. در حرکات زحمتکشان یدی و فکری. که جنبش دموکراسی خواهی،
عدالت اجتماعی طلبی، و رفع تبعیض را با نفی «ملی گرایی » ، با برابری طلبی، به سوی پیروزی پیش ببرند. و به تله ی
عقب ماندگان سیاسی نیافتند.