Skip to main content

توجه دوستان و به ویژه Rosa -ی

توجه دوستان و به ویژه Rosa -ی
آ. ائلیار

توجه دوستان و به ویژه Rosa -ی گرامی را برای انتخاب راه برون رفت از این مسایل به دو نکته جلب میکنم:
1- «ادعای جنایی» که مطرح شده :یعنی یکی در قتل شرکت داشته. راه حل این است که چون مدعی و متهم هر دو در کشوری که دموکراسی و قانون و دادگاه دارد زندگی میکنند بهتر است برای حل اختلاف به دادگاه مراجعه کنند. برای حل مشکل
غیر از این راه خردمندانه ای نیست.
مدعی که اتهام میزند برود به دادگاه شکایت کند. قبل از اینکه حقوق «کسی» را در کتاب و مقاله و رسانه نقض کند.

متأسفانه مدعی بدون مراجعه به دادگاه «هراتهامی» را که خواسته-علیه دیگری- دررسانه ها منتشر کرده است. چرا که
به شیوه ی کار حکومت دیکتاتوری ایران معتقد است : «افشاگری-اعتراف گیری» .

2- «پدیده ی مصداقی» ، که «شیوه کار و مضمون مطالب» اوست در کل « راه افشاگری-اعتراف گیری» را در رابطه با یک سری آدمها پیش گرفته است.

این شیوه همان متد حکومت است و مصداقی آنرا دربین اپوزیسیون به کارانداخته . در مورد کار و شیوه ی او میتوان بحث کرد و مسایل را کمی گشود. اما کار دادگاه و قانون را نباید با آن درهم آمیخت.

نقد شیوه ی کار مصداقی ضرورت دارد ولی کار دادگاه و قانون را باید به خودش سپرد.
ما نه قانون و بازپرس هستیم و نه چیز دیگر. دفاع از حقوق بشر لازم دارد حقوق انسان را زیر پا نگذاریم و مشکل خود را با دادگاه مطرح کنیم. حق سکوت حق انسانی و قضایی هر فرد است. به خصوص در یک جو قاریشمیش . بخود اجازه ندهیم که حقوق فرد را نقض کنیم.

امروز با وجود انترنت نیازی به متد افشاگری 50 سال پیش نیست. که بر «حدس و گمان و شنیده ها و غرض ورزیهای سیاسی» متکی ست.
اکنون نیاز روز دادن «ایده» برای راحلها ست. چه راحلی و چه شیوه ای مشکل گشای مسایل است- و ضرورت دارد طرح شود.
شیوه ی مصداقی ، ناقض حقوق بشر است. و ضد همبستگی و تلاش اپوزیسیون. از این رو نیز نادرست و خطاست.

مسئله مطرح شده ی «اافشاگری-اعتراف گیری» برای سایت و دیگران و حتی توکلی گرامی یک چیز شخصی نیست.
نخست عمل و کاری ست مربوط به دادگاه و قانون.
دوم «شیوه ی کار مصداقی» ست علیه دیگران .
که می توان با جدا کردن اولی از دومی به حل مشکل نزدیک شد و نظر دهنده و خواننده خودش انتخاب کند چه چیزی درست و بهتر است.
ضرورت دارد اپوزیسیون تکلیف خود را با شیوه ی غلط «اافشاگری-اعتراف گیری» مشخص کند.

اینکه یک زندانی خودش میاید می نویسد حکومت در زندان با او چه کرده است، تفاوت دارد با اینکار که من بیایم بر اساس
«حدس و گمان و شنیده ها و غرض ورزیهای سیاسی خود و دیگران» این و آن را مجرم نشان بدهم. قبل از آنکه به دادگاه مراجعه کنم.
کسانی که فکر میکنند این روش مصداقی درست است و بهتر است همه از روش «حدس و گمان و شنیده ها و غرض ورزیهای سیاسی» استفاده کنند و هزاران نفر را که در این 36 سال زندانی بوده اند به اعتراف و افشاگری علیه یکدیگر بکشانند لطفا دلایل درستی آنرا بیان کنند تا منهم بفهمم که چه سودی دارد و چه مشکلی را حل میکند .

تنها یک پرسش مطرح کنم :« آیا کسی که زمان شاه فعال سیاسی بوده، زندان و بازجویی دیده، از خانواده ی سیاسی برخاسته، بعداز انقلاب به فرض توسط حکومت به زدن تیرخلاص به مبارزان اعدام شده،واداشته شده است، خودش میاید میگوید که «رفته تیرخلاص زده»؟»
این ادعا متضاد با« تجارب» شخص مفروض است.
اگر داستان نویسی چنین کاراکتری را در داستان خود مطرح کند، و او را به
صحنه ی «زدن تیرخلاص» و اعتراف بیاورد، نمی تواند تضاد را برای خواننده و نقاد حل کند. این ادعا از زاویه داستان نویسی هم اشکال اساسی دارد. تیرزن باید فاقد آن کیفیت و تجارب سیاسی و سن وسال پخته باشد. در این صورت با منطق داستان نویسی جوردرمیاید.کسانی که با اصول اولیه داستان نویسی آشنا هستند میدانند چه میگویم. یک جوان بی تجربه را می توان به عنوان عامل در این کار نشان داد ولی مطرح کردن یک آدم پخته با آن «اعتراف مصنوعی » غیرمنطقی ست. مگر اینکه دلیل محکمی برای خواننده نشان دهیم که چرا آدم پخته به این کار دست زده است. مثل داشتن «جنون».
« اشتباه» دلیلی برای انجام عمل«اعتراف» چنین آدم پخته ای نمی تواند باشد.

مصداقی داستانی را به شخصی ربط میدهد که با کاراکترو پختگی او متضاد است. و پذیرفتنی نیست. نه درداستان نویسی و نه در منطق.
سخن و حرکت بی منطق مصداقی همه جا و در هر ادعایش خود را نشان میدهد.