Skip to main content

Rosa-ی گرامی،

Rosa-ی گرامی،
آ. ائلیار

Rosa-ی گرامی،
- بله حق باشماست. دادگاه خارج از سه حالت که گفتید کار دیگری نمی تواند بکند.
از نظر من این اولین قدم است برای روشنی ذهن من «جهان سومی» . که خودم نمی توانم راه بهتری بیابم. و به جان همدیگر میافتیم و هرکس تنها صاجب حق و حقیقت میشود. آنهم بیشتر براساس تصورات.

-درمورد بهتر شدن کارسایت با هرنظری که تأثیر مثبت داشته باشد-مثل نظرشما-موافقم. نظرات خود را با مقاله و کامنت بارها نوشته ام. فعلا وضعیت موجود چنین است که هست.

- فکرمیکنم بهتر است دوستان علت عدم انتشارکامنت شما را بگویند. من دخالتی درکار کامنتها ندارم.

- مطالب « بازجویی ها» : از نظر من در برگه های بازجویی « حقیقت-دروغ-ابهام-نیمه دروغ-نیمه حقیقت- حقایق سوخته- و مانند اینها» درهم آمیخته اند. هرکس بازجویی شده باشد این چیزها را میداند. این برگه ها خاصیت سوء استفاده شدن در زمینه های مختلف را دارند.

بنابرین فکر نمی کنم از این برگه ها می توان براحتی حقیقت را پیداکرد. هرکس به آنها استناد کند می تواند برای هدف خود دلایلی بیاورد و حقیقت را مخفی کند. چون معمولا حقیقت در آنها مخفی ست. برگه های باز جویی بیشتر برای «فراراز واقعیت-و فریب بازجو» نوشته شده اند. برگه ها پشت صحنه دارند که تنها فعال از آنها آگاه است و نه هیچکس دیگر. و مخفی ست. با برگه های آمیخته به دروغ و پشت صحنه ی مخفی چه چیزی میتوان روشن کرد معلوم نیست. مگر اینکه استناد به آنها هدف سیاسی داشته باشد که ناقض حقیقت یابی ست.

- بله ، برای من جهان سومی که در هر زمینه ای عقب هستم سیستم ها- افراد سیستمی اندیش، گرایشهای سیاسی تاریخ و علم درست کرده اند. و میکنند. منهم تا وقتی که گرفتار عقب ماندگی خود هستم به ناچار درمیان این چیزها دست و پا خواهم زد و خوراک ذهنیم نیز آنهاست. درباتلاق تنها باتلاق را می توان تجربه کرد. و نه چیز دیگر را.

- سیاست در مای جهان سومی «گروهی و فرقه ای»ست. و گروه و فرقه نیز مالک حقیقت اند. کسی که در ورای این وضعیت دنبال حقیقت میگردد معمولا دست خالیست. حقیقت با جمع بی طرف به واقعیت می تواند بطور نسبی کشف شود ولی چنین جمعی در میان ما وجود ندارد. فرض آن فقط یک آرزوست.