جناب «انصاف» ،
آخوند وقتی چیزی میگوید از«کتاب» -اش آیه و فاکت میاورد.
شاه وقتی چیزی میگفت از کتیبه ها فاکت میاورد.
و..
پس شما کجا بودید -که هنوز یادنگرفته اید وقتی ازکسی سخن میگویید- فاکت بیاورید؟
یا خدای نکرده برطبق اصل اول-که اسم کچل را زلفعلی میگذارند-شماهم ناانصاف تشریف دارید-وفقط نامتان را انصاف گذاشته اید، بله؟
بفرمایید آ.ائلیار کجا خواسته اقوام باهم دعوا بکنند؟ حالا جنگ پیشکش شما.
وقتی میخواهی «نادرستگویی» کنی، حداقل سری از دریچه ی «مکتب» بالا کن،ببین آنجا چه خبر است. بعد بیا -زر که نداری حداقل مفرغ ات را خرج کن. آدرس مکتب آ. ائلیار در سایت موجود است.
معنی «جنگ اقوام» در لغت نامه شما اشتباه آمده. درستش در فرهنگ مکتب آ.ائلیار چنین قید شده است:« مبارزه با آقایان».
اینجا منظور از مبارزه-مبارزه ی بردگان نوین است. و منظور از آقایان ، اربابان و برده داران حاکم جدید است.
اقوام ستمدیده با هم دوستی و همدستی دارند و میخواهند همه ی« حقوق » خود را استفاده کنند.
نه آقایان می توانند مانعشان بشوند و نه شاهزادگان. نه ملی گرایان و نه آریاگرایان-و...
هیچکس ناراحت نمی خوابد- همه دربیداری نازاند. و 24 ساعته مشغول مهرورزی.
فقط اجنه ها زیر«عبا و مبا» کابوس می بینند...
الحاصل امید است این برگ از کتاب «الانوار» با مجاری تحت الارضی، ظلمات را اندک روشنی بخشد. که :
بنای ظلم برباد است : ظلم ایله آباد اولان -بیرگون گلربرباد اولار.
«عمانه دالان عشقیله دُردانیه اوغرار-شکرانه وئره ن جانینی جانانیه اوغرار-نسیمی»
یعنی دیری ست که استخوانهای «سیاست یکسان سازی » پوسیده است.