بازیهای کامنت نویس :
ناشر:«من کامنت فردی را که به نام همایون کامنت گذاشته، حقیرمی بینم و سکسیستی».
همایون:
-بفرمایند، کجای این « بیت » سکسیستی است، تا من، هم از ایشان( نه یکبار، که چند بار ) پوزش بخواهم و هم خود را تصحیح کنم.
توضیح:[ مثلا پوزش خواهی. چند نفر بیت مذکور را بودار و لایق دیالوگ نداسته اند.]
- آقای سعید یوسف که به گونهای مهر آمیز ، از وطن و باشنگانش میگفت .
[شاعر آقای سعید یوسف در شعر خود «دو زردگی ایران گرایی» را نقد کرده. گزارش نادرست از محتوای شعر]
-در برخی نوشتههای [ناشر] دو ویژگی به نظرم برجسته میآید: عصبی و پرخاشگر - بی مهری نسبت به ایران ..
از ذهنم گذشت که نکند دریافت من از « میهن ستیزی » خانم ترابی ، یکسره به خطا بوده است؟ از این رو ، آن تک بیت ناقابل را نوشتم، تا ، هم انتقاد از خودم را ، با ایشان در میان گذاشته باشم.
[ادعای انتقاد از خود ]
-در مورد « قلم از دست دیگری گرفتن » : انتظار داشتم ،به زبان طنز نوشته عنایت بفرمایید.
[ ادعای طنزگویی]
-------------
به قول دوستی که اینجا نوشته«باید جواب را در میهن پرستی و نا میهنپرستی یافت!
شعری با کنایه به میهن پرستی، میهنپرستانه خوانده شده، که در واقع ضد میهن بوده! میهنپرستی را متعجب کرده! و ایشان در کامنت اظهار لطف نموده اند!»
درکل یعنی تضاد تبعیض و ضد تبعیض.
بعد از این همه «پاسور بازیهای جناب کامنت نویس».
سئوال این است «چرا در همان آغار جرأت وارد شدن به تضاد تبعیض و ضد تبعیض یا میهن پرستی ناسیونالیستی و ضد آن را نیافته است؟»