Skip to main content

یکی از بدیختی های جامعهء

یکی از بدیختی های جامعهء
ناصر کرمی

یکی از بدیختی های جامعهء ایرانی این بوده که گروهی از ایرانیان از جمله دکتر اسماعیل نوری علا برای جایگزینی دمکراسی و سکولاریسم و ارزشهای عصر مدرنیته و راسیونالیسم از ملّتی بنام تُرک ( که در اوایل قرن 20 تلاش در پیوستن به کاروان تمدن جهانی را دارد و جغرافیای آسیای کوچک را با شمشیر و ایدئولوژی اسلام واپسگرا و با کشتار و نسل کُشی و دربدری میلیونها انسان از مردم گوناگون بنام خود ترکیه نامید) سرمشق میگیرد.
اصولأ مقایسه کردن کشوری مانند ایران و ترکیه از زوایهء تاریخی، تمدن و فرهنگ سازی، و پروسهء اندیشه گری امری خطاست. تُرک تباری هویّت و تمدن سازی خود را بر اساس دین اسلام بنا نهاد، در مقابل دین اسلام، تاریخ و تمدن ایرانی را که عضو مؤثر، سه پایه اصلی بنیادگذاران تمدن و قانونمندی در جهان است نابود کرده و میکند،


ترکیه بدون دین اسلام تاریخ و هویتّی ندارد و سرگردان است، امّا ایران بدون دین اسلام هویّت و مقام شایستهء خود را دورباره در جهان باز می یابد.
داریوش همایون هم ادعا میکرد که باد انقلاب مشروطهءِ ایران هم از ترکیه به مشام ایرانیان رسید، تُرک ستایی بعضی از روشنفکران ایرانی، و اسلام گرایی امثال شریعتی، مطهری، عبدالکریم سروش ها، حسن روحانی، تا چه رسد به تاج زاده و ماج زاده ها همه نشان از بی هویتّی و خودباختگی و نوکر صفتی و تسلیم در مقابل متجاوزان به تاریخ و سرزمین و ملّت ایران است. همین افراد شیعه گری قزلباش صفوی و قاجار تُرک تبار را به فلسفه و اصول حکومت داری تبدیل کردند، و امروز هم نوکر خامنه ای و در خدمتگزاری و بزرگ کردن قوم تُرک مهاجر به ایرانی از هیچ کوششی دریغ ندارند. همین افراد ایرانی، خودباخته، قوم تُرک آذری را به سر جغرافیای ایران تبدیل کردند و خود به دُم این گربه قانع شده اند.

قوم تُرک، و تُرک آذری هر وقت قدرت داشته است تمام امکانات و تلاش را بر ضد ایرانی بکار گرفته است و بر تاریخ و مشاهیر این سرزمین شوریده است، و هر وقت در موقعیّت ضعیف بوده خود را ایرانی، ایران دوست، و دوستدار زبان و ادبیّات پارسی و مشاهیر ایرانی را ستایش کرده است. ایرانی بودن یا نبودن قوم تُرک آذری، و ستایش و شعار ایراندوستی آنها نقشی را برای ما بازی نخواهد کرد، و همان بهتر که خود را 100% تُرک خالص بدون آلیاژ معرفی کنند. این عمل بسود ایران و ایرانیّت ماست.

امروز چون زمان قلدری و چماق بازی و نسل کُشی نیست، و مسائل بر اساس اندیشه و قانونمندی و فرهنگ دمکراسی برنامه ریزی میشود، دیگر قوم تُرک آذری در ایران رقمی و نیروی مؤثری نیست، بر همین پایه این قوم مهاجر به ایران باید از پرخاشگویی و پراکنده گویی در مورد ایران دست بر دارد و منتظر باشد که حقوق شهروندی خود را از پارلمان دمکراتیک فردای ایران مطالبه کند، آنهم با فرهنگی متین که شایسته سرزمین ایران باشد.
من یکبار به آقای اسماعیل نوری تذکر دادم و گفتم که روند قوم گرایی آقای رضا حسین بُر با زمان دوران تکاملی در شبکهء سکولارهای هماهنگ نیست و این اوّلین و اختلاف من با آقای نوری بود، اکنون هم به ایشان هشدار میدهم شما دست از تُرک ستایی بی مورد خود بر دارید، و از همه مهمتر اصلاح طلبان حکومتی مانند تاجزاده ماج زاده و رنجبر و بر رنج ، این خیانتکاران به ملّت و سرزمین ایران را خواسته و یا ناخواسته به نوک هرم موضوعات و پروسهء سکولاریسم و روند جایگزینی دمکراسی تبدیل نکنید و بیش از این به جنبش دمکراسی خواهی ضربه وارد نکنید و مسیر و آدرس عوضی از جمله کشور ترکیه و تُرک تباری را به دیگران سفارش ندهید.
شما با ادعاهای بسیار، کاملأ معلوم است که به دوران سیاست گذاری و مسائل کشور ترکیه کاملآ بیگانه و ناشی تشریف دارید. عامل اصلی عقب ماندگی ایران و جهان شرق از جهان غرب، همین تُرک تباران
صفوی و سلجوقی و قاجاری بوده و هستند، اسلام گرایی در ایران و در انواع آن از جمله داعش در خاورمیانه و خاور دور و نزدیک مدیون تُرک تباری بوده و هست، حال شما میخواهید از این مردم درس سکولاریسم و لائیسیته و دمکراسی بیاموزید و آنرا در ایران پیاده کنید،؟ ایران زمانی روی دمکراسی و پیشرفت را خواهد دید که خود را از فرهنگ و تمدن پان ترکیسم و پان عربیسم در منطقه رها کند، برای این رهایی شما و امثال شما فردی مناسبی نبوده و نیستید.