Skip to main content

آقای کرمی....یکی از بدیختی

آقای کرمی....یکی از بدیختی
lachin

آقای کرمی....یکی از بدیختی های جامعهء ایرانی این بوده که در روز سوم اسفند 1299, آن انقلاب باشکوهی که با خون جوانان وطن آبیاری شده بود و راه را برای یک جامعه دموکراتیک باز میکرد , به وسیله یک دست نشانده انگلیسی از هم برچیده شد. یکی از بدبختی های جامعهء ایرانی این بود که در 28 مرداد 1332 نوه قاجاریان (( ترک تبار)) یعنی محمد مصدّق کسی که میتوانست ایران را از دست استعمار گران رهائی ببخشد به وسیله یکی دیگر از دست نشانده های خارجی, سرنگون شد. یکی از بدبختی های جامعهء ایرانی این بوده که در موقع فرار پهلوی دوم از کشور , تعداد مساجد خیلی بیشتر از گنجایش دانشگاه ها بود.یکی از بدبختی های جامعهء ایرانی این بوده که در انقلاب مشروطیبّت رشد و آگاهی سیاسی جامعه به آن حدی رسیده بود که یک آخوند ارتجاعی به وسیله مردم به دار آویخته شد ولی در انقلاب بهمن از برکت فرهنگ رستاخیزی, همان ملت عکس آخوند ارتجاع

دیگر را در کره ماه جستجو میکردند...یکی از بدبختی های جامعهء ایرانی این بوده که در دوره پهلویان تاریخ ایران را به چاپلوسان دادند تا هرچه میتوانند تاریخ را تحریف بکنند و به خورد ایرانیان بدهند . یکی از بدبختی های جامعهء ایرانی این بوده که در این دوره , شونیست های پیدا شدند که تاریخ ایران را فقط در 2500 ساله دانستند و سایر ملل ساکن این مرز و بوم را « تبار» خواندند . مهمتر از همه , یکی از بدبختی های جامعهء ایرانی این بوده که این اشخاص تمام عقب مانده گی ها این کشور را بر سر « ترک تباران» انداختند...یکی از بدبختی های جامعهء ایرانی این بوده که در این دوره رشد شونیزم , پر روئی و گستاحی را به آن حد پیشرفت دادند که در ایران گلوبال نوشنتد (( کاری نکنید که ایران را به جهنم تبدیل بکنم)..یکی از بدبختی های جامعهء ایرانی این بوده که این اشخاص چنان از کلمه « ترک » وحشت زده میشوند که انسان را به یاد وحشت افتادن ( دراکولا از دیدن صلیب) میشود..در پایان.. آقای کرمی....یکی از بدبختی های جامعهء ایرانی در حال حاضر این است که بعضی ها خود را (( ژورنالیست مدرن)) جا میزنند ولی خوب میدانند که اگر نوشته های آنها به زبان آلمانی چاپ شود, پیگرد قانونی میگیرند.