Skip to main content

آقای شاملی!در گذشته های دور،

آقای شاملی!در گذشته های دور،
Anonymous

آقای شاملی!در گذشته های دور، یک آهنگر با چند وَردست ( یعنی چند کارگر ِ پادوی کمکی) ا ز سوزن بگیر ، تا نعل اسب و شمشیر و زره و کلاه خود و فلاخن انداز و و و را تولید می‌کرد. امروز ، برای ساختن یک سوزن باقابل، به کارخانه ای بزرگ نیاز است که هر گوشه‌اش ، محصول کار چندین کارخانه بزرگ دیگر و دانش هزاران دانشمند و متخصص است. یعنی ، عصر، عصر تخصص است. شما، با کدام اهلیت در مورد فردوسی نظر می‌دهید و او را « شاعر عقب مانده و پوسیده اندیش» می نامید؟ بله؟
آقای محترم ! آنچه که شما ( از سر تعصب و خشم و غضب ) در مورد فردوسی می نویسد،چیزی جز « عِرض خود بردن » نیست. معنی عرض خود بردن را هم ، البته می‌دانید!

یک بار، در همین صفحه ی اظهار نظر نوشتم که شاهنامه ، حکایتی منظوم است و آنچه که شما و هم اندیشان تان ، زن ستیزی و ترک ستیزی فردوسی می نامید ، گفت و گو و رَجَز خوانی پرسوناژهای داستان، با یکدیگر است. نه داوری اخلاقی .
تفاوت شاهنامه ، با گلستان سعدی در این است که گلستان سعدی ، اندرز نامه – سیاستنامه است و شاهنامه حکایت تاریخی.در گلستان سعدی، با اعتقادات و داوری های سعدی رو به رو هستیم، در شاهنامه ، با تمهیدات و شگردهای زبانی – داستانی ، برای نقل حکایت.
وقتی سعدی می‌گوید :« ای حکیمی که از خزانه ی غیب / گبر و ترسا وظیفه خود داری / دوستان را کجا کنی محروم/ تو که با دشمنان نظر داری»، با اعتقادات قرون وسطایی سعدی در مورد « گبر و ترسا » (به عنوان دشمن خدا و دین) رو به رو هستیم.
اما زمانی که فردوسی می‌گوید : «زن و آژدها هر دو در خاک به / جهان پاک از این هر دو ناپاک به»، به کارآکتر قهرمان داستانی که این سخنان از دهان او بیرون می آید، نظر دارد . و این ، نوعی شگرد شخصیت سازی در داستان است.
امیدوارم ( دست کم در این مورد ) دیگر لجاج نکنید.