Skip to main content

ائلیار جان! راستش جلو رستوران

ائلیار جان! راستش جلو رستوران
Anonymous

ائلیار جان! راستش جلو رستوران منتظر یکی از دوستان بودم، نخواستم مزاحمتون بشوم. دیدم شاطر آغا، با عصبانیت از رستوران بیرون اومد. درست پشت سرم ایستاد. بعدش، یک نفر از پاترول سپاه پاسداران که اون ور خیابون وایستاده بود پیاده شد و به طرفش اومد. ازش پرسید: چی شد؟ اونهم با حال عصبی جواب داد: نشد. بیهوده است. بعد سپاهی بهش گفت: بده من اون کاغذهایت رو. می برم یه جاهایی منتشرش کنم. آغا شاطر ازش پرسید: مثلا کجاها؟ اونهم بهش گفت: تو کاریش نداشته باش، تابناک هستش، آذری ها هستش
راستی ائلیارجان! می شه از ننه جون بپرسید، این نون لواش های بیات آغا شاطرها که دوباره توی توسترهای سپاه برشته شده اند، تو سایت ایران گلوبال چه کار دارند؟