Skip to main content

دوستان... در یک مملکتی که

دوستان... در یک مملکتی که
lachin

دوستان... در یک مملکتی که آزادی های سیاسی و فضای باز مطبوعات نباشد , خواسته های ملت به خیابان ها و استادیوم های ورزشی کشیده می شود. همان طور که این خواسته ها در رژیم قبلی به مساجد و حوزه ها کشیده شده بودند. تعداد جمعیّت طرفداران تیراختور در استادیوم ها تازه 50% جامعه را نشان میدهد چون زنان هنوز در صحنه مبارزه در استادیوم ها اجازه شرکت ندارند. تیراختور یک تیم نیست بلکه یک حرکت مبارزه است. اگر حس استقلال طلبی اسکاتلندی ها در عرض این سالها بیشتر شد یکی بخاطر وجود تیم (( سلتیک)) از گلاسگو بود که تماشگر ها عکس ها ی (( بابی سندز ... مبارز مشهور ایرلندی)) را با خود به استادیوم ورزشی می بردند..همانطوری که پلاکارت های (( ترک دیلینده مدرسه.. اولمالیدی هر کسه ) را طرفداران تیم تیراختور به استادیوم ها می برند...در ضمن به کاربر گرامی آقای( عیوض) بایستی پیشنهاد شود که آقای محمد رضا لوائی به

به آزادیهای فردی خودش بیشتر احترام میگذارد . آقای محمد رضا لوائی به عنوان بک فرد آزاد هرجا که دلش میخواهد می تواند زندگی بکند و به هرزبانی که خواست مقاله بنویسد و چاپ بکند. آقای محمد رضا لوائی به قیّم احتیاج ندارد. بیشتر ما به این عادت واقعآ غیر اجتماعی پا بند هستیم که به دیگران راه و روش یاد بدهیم . من واقعآ تعجب میکنم که آقای عیوض بخودش چطوری اجازه میدهد که به آقای محمد رضا لوائی راه و رسم یاد بدهد. متاسفانه این بیماری اجتماعی در حال حاضر دو چندان شده است به این خاطر که این فضولی ها یک بعد دیگر مذهبی هم میگیرند به عنوان (( امر به معروف و نهی از منکر)).. عنوان مقاله آقای محمد رضا لوائی اشاره به یکی از پلاکارت های اخیر طرفداران تیم تیراختور است که به زبان انگلیسی نوشته شده بود که ( آزربایجان ایران نیست)...در هر حال از آقای محمد رضا لوائی باز هم متشکریم که (( نیسگیلّی Nostalgic)) اشعار را برایمان می نویسند و دکلمه میکنند... اللروزآغریماسین..دستتون درد نکند..