Skip to main content

پرخاشگری اولین نشانه عجز است

پرخاشگری اولین نشانه عجز است
Anonymous

پرخاشگری اولین نشانه عجز است. از آنجایی که آ. ائلیار بخشی از کامنت مرا در اینجا آورده است، قاعدتا باید منظورش از "مدعی" من باشم. از اینکه ادبیان ایشان به این سطح نازل سقوط کرده است (کسانی که نام مرا مثل آدامس به دهان انداخته مدام می جوند) شدیددا متأسفم، ولی ایشان را درک می کنم، زیرا همانطور که گفتم پرخاشگری اولین نشانه عجز است. آقای ائلیار به عمد جواب کامنت مرا که زیر نوشته دیگری بود، در اینجا درج کرده است، زیرا در آنجا مواضع من در رابطه با تبعیض و نابرابری کاملا واضح آمده است و نمی شود در اینباره به خوانندگان دروغ گفت مرا به طرفداری از تبعیض متهم کرد. آ. ائلیار در نوجیه عمل نادرست خود (منسوب کردن مخالفین به ساواک و ساواما) می نویسد: «بایرام توفارگانلی» نوشته ی خود را با بینش «سیاست یکسان سازی» رضاشاهی و حکومت اسلامی نوشته است. و این سیاست مال ساواک و ساواما بود و

هست» این یک برداشت شخصی است و هیچ سند محکمه پسندی برای آن وجود ندارد. چه کسی تعیین می کند کدام نوشته با کدام هدف نوشته شده است؟ آیا آقای ائلیار در ذهن نویسنده حضور دارد و انگیزه های پنهان او را می داند؟ از آن گذشته آنچه که آ. ائلیار "سیاست یکسان سازی" می نامد، تفسیر شخصی او از یک نوشته است و نه متن صریح و غیر قابل تفسیر متن. در پاسخ می توان ادعا کرد نوشته های آ. ائلیارهم در راستای ایجاد نقار و دشمنی میان مردمان ساکن ایران و براه انداختن جنگهای کاذب برای فراموش شدن مسئله دموکراسی هستند و دقیقا با بینش "تفرقه بینداز و حکومت کن" حراست سپاه و وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی نوشته می شوند. آیا آقای ائلیار که خود بارها نوشته است که آرزویش "استقلال آذربایجان" است، به دیگران این اجازه را می دهد که او را مأمور ساواما بدانند؟ یا اینکه ایشان خود را در چارچوب همان خودشیفتگی و خود مطلق پنداری ذکر شده از همه قواعد و قوانین اجتماعی و ادبی (که خودش مدام به آنها استناد می کند) مستثنی می داند؟ مشکل ما در حال حاضر فقط تبعیض نیست، مشکل ما این است که مدعیان مبارزه با تبعیض خود بزرگترین هواداران آن هستند. ما یکبار در بهمن 57 گول خوردیم و عنان سرنوشتمان را بدست کسی دادیم که به بهانه "آزادی" خونین ترین دیکتاتوری را بر کشورمان حاکم کرد. حرفهای خمینی هم در ابتدا بسیار فریبنده بودند و او که بزرگترین دشمن آزادی بود، مدام دم از مبارزه برای آن می زد، ولی وقتی به قدرت رسید، آزادی اولین چیزی بود که قربانی شد. مشکل ما تنها "یکسان سازی" نیست، مشکل این است که مدعیان مبارزه با یکسان سازی، می خواهند همه را با خود "یکسان" کنند. برای همین است که آ. ائلیار در رابطه با تاریخ و فرهنگ و زبان آذربایجان بجز تفسیر و روایت خودش "هیچ" نظر دیگری را نمی پذیرد و در برابر دگراندیشان موضع می گیرد، حتی اگر به قیمت دخالت "ننه جون"ش تمام شود. این، روی دیگر سکه یکسان سازی است: «همه باید مثل من فکر کنند، اگر نکنند، طرفدار یکسان سازی هستند» پارادوکس بهترین تعریف این وضعیت است!