Skip to main content

آقای فطانت،

آقای فطانت،
اژدر بهنام

آقای فطانت،
من با شیوه‌هایی که آقای مصداقی به کار می‌گیرند و لحن فحاشانه و اتهام زدنها و "افشاگری‌های" ایشان هیچ توافقی ندارم. این همان شیوه‌ای است که شما هم متاسفانه در این نوشته خودتان به کار برده‌اید و بدون هیچ سند و مدرکی و با پیش کشیدن عملکرد کلی آقای مصداقی او را یک فرد امنیتی و وابسته به وزارت اطلاعات معرفی کرده‌اید.
در مورد عملکرد آقای مصداقی می‌تواند برداشت‌های متفاوتی وجود داشته باشد. برداشت خود من این است که کار ایشان موجب روشنگری نیست و به ضرر اپوزیسیون است ولی علیرغم سؤالات زیادی که درباره منابع اطلاعاتی ایشان و تناقضات موجود در کتابهایشان دارم، نمی‌توانم اتهام مامور بودن ایشان را بپذیرم. برای این پذیرش نیاز به اسناد و مدارک معتبر دارم.
و اما در مورد شما من نمی‌دانم ناراحتی واقعی شما از چیست. آیا ناراحتی شما از این است که آقای مصداقی نام شما را در کنار هوشنگ اسدی و

و حزب توده ایران و محسن درزی آورده است؟ یا از اینکه از شما به عنوان "منبع حقیر ساواک" نام برده؟ آیا ناراحتی شما از کلمه "حقیر" است؟ واقعا متوجه نمی‌شوم.
شما کتابی نوشته‌اید و در آن به صراحت اعلام کرده‌اید که کرامت دانشیان برنامه گروگانگیری فرح دیبا و رضا پهلوی را با شما مطرح کرده و از شما خواسته است که برای تهیه سلاح به او کمک کنید. شما هم این خبر را به "آرمان"، کارمند ساواک شیراز اطلاع می‌دهید و از او قول می‌گیرید که بیشتر از 6 ماه تا 2 سال حبس به دانشیان ندهند! نیت شما هم این بوده که دانشیان در زندان متنبه شود!
البته تعجب می‌کنم از اینکه شما، که 3 سالی هم در زندان بودید و بازجویان ساواک و شیوه‌های آنها را می‌شناختید، چطور به قول و قرار "آرمان" که یک مامور دون پایه ساواک بود، اعتماد کردید در صورتی که اصولا باید می‌دانستید که یک مامور ساواک نمی‌تواند حکم کسی را از پیش مشخص کند. همانطور که خودتان نوشته‌اید، شما می‌دانستید که اقدام به گروگانگیری خانواده سلطنتی در خوش‌بینانه‌ترین حالت 10 تا 15 سال زندان داشت و یک مامور ساواک نمی‌توانست آن را به 6 ماه یا حتی 2 سال تقلیل دهد.
من نیت خیر شما را برای کمک به متنبه شدن کرامت دانشیان می‌پذیرم و این را هم می‌پذیرم که برای شما مهم نبود که چه بر سر دیگر همکاران او می‌آید. اگرچه این موضوع از نظر انسانی و وجدانی برای من قابل قبول نیست، ولی شرایط و موقعیت فکری شما را در آن زمان درک می‌کنم.
به هر جهت این که شما منبع ساواک در جریان دستگیری دانشیان و دیگران بوده‌اید و باعث دستگیری گروه شده اید، واقعیتی است که خودتان به آن اذعان دارید و یک "اتهام" نیست.
من به نوبه خودم از شما برای نوشتن این کتاب سپاسگزارم و امیدوارم که شرایط مناسبی در جامعه ما فراهم شود و جو انتقام و تحقیر و... از بین برود تا دیگران هم در اینگونه موارد و در امنیت کامل روانی بنویسند تا گوشه‌هایی از تاریخ واقعی کشور ما روشن شود.
همینجا اضافه کنم که به نظر من شیوه‌هایی که آقای مصداقی در پیش گرفته‌اند، مانع از نوشتن واقعیات تاریخی می‌شوند زیرا کسی نمی‌خواهد در معرض حمله و فحاشی و انتقام‌گیری قرار بگیرد.