Skip to main content

سلام دوباره جناب تبریزی؛

سلام دوباره جناب تبریزی؛
بهنام چنگائی

سلام دوباره جناب تبریزی؛
شما همه آنچه را که در این میدان دادخواهی جهت احقاق حقوق نوع انسان لازم است یادآور شده اید و همچنین دوباره دست به ریشه ها و گره های کار پراکندگی های اپوزیسیون یکسویه نگر برده اید، و یکبار دیگر به روشنی گفتید که این شیوه ی ناگوار و مردمی ستیز نمی تواند سرانجام مفید و پیش برنده ای برای ملتی از ملت های تبعیض زده ی ما داشته باشد. و همین کافی ست.

خود شما هم می بینید که نگاه من و مواضع ام نیز در مقاله ی بالا آشکارا متوجه هیچیک از طیف تندروها، ناسیونالیست ها و نقطه ی متقابل آنها شونیست ها نیست و هرگز هم نمی تواند باشد. پس: خواستِ همکاری ها، چگونگی کارهای مشترک و ابراز خوشبینانه ی سمتگیری های فراملی و امکان گسترده ی پشتیبانی های مورد مطلوبِ اکنون و آتی، که لازمه ی فضای سرد و شکننده ی کنونی ست، خواه ناخواه کاری ست شگرف و البته بیرون از توان و اراده ی من و شماست؛

اما می باید هرچه بیشتر روی آن کانون همبستگی ها و تشویق همه ی اهداف و آرمان های فراملی و همآهنگ کردن شان با منافع جمع و سراسری، به راستی کار سنگین و گسترده فرهنگی و بردبارانه شود.

جناب تبریزی ما در این بزنگاه، تنها پرچم خود را با نام انسان بالا برده ایم و با صمیمیت تمام همصدائی ها و همراهی ها سراسری و اجتماعی و طبقاتی را بی هرگونه برتدی جوئی، تبعیض و نابرابری جار می زنیم. آیا بیشتر از این کاری می شود کرد؟

اما سبک کار من بیشتر از همیشه ی گذشته تمایل جدی دارد که در فرهنگ گفت و شنود، بیشترین نرمش دیالوگ سیاسی را پیشه ی خود کند تا بیش از این مایه ی تفریقِ جمع نشود. اما این بدان معنی و مفهوم گل و گشاد بی پرنسیپی هیچگاه نیست که اصولیت های ریشه ای و پایه ای را ندید گرفته و یا قیچی کند.