Skip to main content

آقای هادی صوفی زاده! شما

آقای هادی صوفی زاده! شما
Anonymous

آقای هادی صوفی زاده! شما بعنوان یک کورد! انگار میخواهید، عقده های دیرینه تان را خالی بکنید، در اول بسم الله در نوشته خام و نسنجیده تان میفرمائید:" اشتباە تاریخی تورکها در اوایل انقلاب با انگیزە شیعەگری با وجود چهرەهایی چون آیەاللە شریعتمداری آنان را بە آسانی در دام رژیم تهران قرار داد، اشتباهی کە امروزە نە خود چوب آنرا خوردند بلکە دیگر ملتهای غیرفارس چوب آنرا می خورند! ..." پایان نقل قول!
1. عرض به محضر مبارکت ات!، شما اگراندکی صداقت و شمه سیاسی داشته باشید، هیچگاه بخودتان اجازه نمیدهید مردم آذربایجان را با بکار بردن کلمه عام " تورکها" برجایگاه متهم بنشانید! و مثل رژیم اسلامی از خودتان حکم صادر بکنید! شما اگر کمی حافظه تاریخی داشته باشید، و کمی عدالت داشته باشید، از خودتان تئوری من در آوری

صادر نمی کنید! زیرا آیت الله شریعتمداری به هیچ وجه موافق دیکتاتوری وعمکرد و رفتارهای غیر انسانی آخوند خمینی نبود. به همین جهت نیز با خمینی درگیر شد. و مثل موسوی بحصر خانگی محکوم و سرانجام در زندان خانگی جان سپرد. اگر خاطرتان باشد، در همان اوایل رژیم اسلامی تهران، زمانیکه هزاران نفرازمردم تبریزعلیه رژیم تازه تاسیس اسلامی، بپا خواستند، وخواستار حقوق زبانی، و ملی مدنی خویش بودند، خمینی پیام داد؛ " اگر مردم تبریز خواستارحقوق زبانی و ملی مدنی خود باشند، و بدان اسرار ورزند، دستور بمباران تبریز را میدهد!" آری! آن زمان پاسخ انگلیس و آمریکا و سازمان سیا، از طریق بلند گوی خمینی، بمردم آذربایجان این بود. روسیه کمونیست، بعنوان همسایه دیوار به دیوار بیخ گوش ایران تهدیدی برمنافع غرب بشمار میرفت. و داعش اسلامی تهران به رهبری خمینی فارس، به هر قیمتی باید بمثابه دیواری، در مقابل بلوک شرق، و همچنین درمقابل هرگونه تحولات داخلی، و خواست ملی ـ مدنی ملل ایران می ایستاد، و از خواست آنان جلوگیری میکرد. در واقع این مردم آذربایجان، و یا اشتباه آنان نبود، که دیکتاتوری مذهبی را بر ایران مسلط کرد، بلکه این پان ایرانیسم تمامیت خواه مذهبی، درشکل روحانیت فارس، پان فارسیسم تمامیت خواه، رهبران پان ایرانیست جبهه ملی، نهضت آزادی، حزب توده ...، و تقریبا تمام سازمانهای بی تجربه سیاسی وقت، اعم از چپ و راست و ملی ـ مذهبی و لیبرال... و امثالهم بودند، که در تحکیم رژیم خمینی بر جهنم ایران اتفاق نظر داشتند. با توجه به شرایط عینی و ذهنی آنزمان، مگر مردم آذربایجان مثل یک سازمان ارگانیزه شده، توده یکدست با خواست و هدف سیاسی مشخصی بود؟ بر خلاف امروز، در آنزمان هشتاد در صدر فعالین سیاسی مردم آذربایجان درمیان سازمانهای سیاسی مختلف پخش و پلا بودند. و رسیدن بحقوق ملی ـ مدنی را در چهارچوب سازمانهای مختلف سیاسی میدیدند.
2. در ثانی مگر مردم آذربایجان قیم و وکیل مدافع خلقهای دیگراست؟ فرض بگیریم که خمینی ترک بود و اصلان فارس نبود. و بر خلقهای ایران دیکتاتوری داعش را تحمیل کرد. آیا خلقهای ایران نباید با ایجاد اتحاد و همکاری با یکدیگر، خود را از زیر یوغ رژیم تهران برهانند؟ آیا ملل جهنم موسوم به جغرافیای ایران، بچه های یتیم هستند که مردم آذربایجان باید از دستشان بگیرد، و آنان را از دست رژیم اسلامی تهران خلاص کند؟