Skip to main content

آقای Anonymous مثل اینکە شما

آقای Anonymous مثل اینکە شما
Anonymous

آقای Anonymous مثل اینکە شما طرح سئوال انتقادی مرا غلط درک کرده اید! چون تجزیه و تحلیل تان از کلمه عام "مردم آذربایجان" درست نیست. شما میگوئید:" شریعتمداری کە در مقابل رژیم ایستاد اما ایشان نیز تنها ماند و سرانجام او را از بین بردند." پایان نقل قول. سئوال اول من از شما این است؛ که مگر شریعتداری بعنوان یک روحانی، رهبر سیاسی مردم آذربایجان بود؟ خیر نبود! چرا نبود؟ برای اینکه او در وهله اول یک فرد مذهبی، و مرجع تقلید شیعیان بود، نه یک رهبرسیاسی! این به معنای این است که هر مرجع تقلید رهبر سیاسی نیست! شریعتمداری خود نیز قصد بازی کردن رل رهبرسیاسی را نداشت. در واقع توده های ناهمگون مردم آذربایجان به وی بعنوان یک مرجع تقلید مذهبی شیعه مینگریستند، نه بعنوان یک رهبر سیاسی! در بحبوهه و درگیر و دار جو ملتهب سیاسی آن زمان که مردم جهل زده ایران عکس آخوند خمینی را هر روز در ماه میدیدند، و از

فرط شور و شوق و احساسات مذهبی به سر وکله شان میزدند، و در نزد خمینی مثل بچه های یتیم های های میگریستند، و حتا بعضی از مریدانش با گریه و زاری برای گول زدن توده های نا آگاه مردم، جلوی دوربین های تلویزیون، به سر وصورت خود میزدند، و با التماس و تضرع با فریاد گوشخراش به خمینی میگفتند:" اماما! اگر مهدی خودتی، ظهورت را به مردم مژده بده! و ما راحت کن!" در یک چنین جو خرافات زده و قهقرائی که جامعه جهل زده را به اعماق قرون برده داری و جهالت مذهبی فرو برده بود، و میلیونها توده های خرافی درانتظار معجزه خمینی بودند، و هنگامی که در سکوی سخنرانی جماران دسته دسته برای گوش دادن به حرفهای وی جمع میشدند، و تا دهن باز میکرد، شروع میکردند، به گریه کردن، و کار را به جائی رساندند، که خود خمینی بعنوان اعتراض گفت: چرا تا دهن باز میکنم، گریه میکنید، شاید میخواهم یک چیز خنده داری بگویم!، و در همان آن همان افراد شروع کردند به خندیدن، بی آنکه خمینی چیز خنده داری بگوید. با توجه به چنین جوی از پیش تعیین شده، و بربستر یک چنین جو خرافی مسلط، که قریب به اتفاق سیاستمداران، و سازمانهای سیاسی سرتاسرِی اعم از چپ و راست ، لیبرال و مذهبی ....و امثالم، مثل دسته های دخیل بسته، دنبال خمینی روان بودند، مگر در یک چنین برهه ای، چه کسی جرات داشت درمقابل خمینی قدعلم کند؟ آیا آقای منتظری که خود مرجع تقلید بود، توانست درمقابل خمینی قدعلم کند؟ حال با توجه به اوضاع واحوال و جو ملتهب سیاسی آن زمان، و با توجه و شرایط عینی و ذهنی مسلط ، باید بدان تاکید کرد، که صرفنظر از قشر معینی که منافع ملی و مدنی مردم آذربایجان را در ارجعیت قرار میداد، و به حقوق ملی خود آگاه بود، با ابراز تاسف هنوز بخش بزرگی از مردم آذربایجان مثل قریب به اتفاق سایر خلقهای جهنم ایران، و رهبران سیاسی آنان، و توده های نا آگاه، در پشت خمینی راه افتاده بودند، و از این جمع فراگیرمستثنا نبودند وهنوز ماهیت راسیسم و شونیسم، و پان ایرانیستهای مرکز گرا و تمامیت خواه، به این وضوح بر مردم ایران روشن نبود. آنها بنا بروعده های خمینی خیال میکردند، ایران بهشت خواهد شد، و هر کسی به حقوق انسانی و ملی مدنی و همچنین آزادیهای سیاسی خود خواهد رسید. اما اکنون بعد از 37 سال، قتل و کشتار و جنایات رژیم اسلامی برهمه کس عیان است. و نیازی به تشریح آن نیست. و لازم بذکر است که با توجه به بیداری و آگاهی ملی وخواست سازمانها، و احزاب و تشکل های سیاسی، حرکت ملی مردم آذربایجان بطور روشن، خواستاراحقاق حقوق ملی و مدنی خویش است، و برای منافع خود مبارزه میکند، و دیگرسپربلا، و گوشت دم توپ کسی نخواهند شد.