Skip to main content

دکتر درویش پور عزیز،

دکتر درویش پور عزیز،
آ. ائلیار

دکتر درویش پور عزیز،
نکات مهم و درستی را مطرح کرده اید ، ممنون از تلاشهای روشنگرانه یتان.
مسئله انواع تبعیضها ، خطر راست افراطی با باستانگرایی اتوپیک از جمله نکات باارزشی ست دردیدگاه شما که روشنفکران کمتربه آنها اهمیت میدهند.
به نظرم دررابطه با اپوزیسیون لازم است این نکات کلیدی را هم درنظرگیریم:
1-جامعه ی ایران به اصطلاح قدیمی یک جامعه جهان سومی ست.
2- در این جوامع معمولا تشکلها از زاویه ی سازمانی و سازمان یابی«کوچک» اند. به دلایل مختلف از جمله وجود استبداد و دیکتاتوری قرنها. و عدم رشد موقعیت اقتصادی اجتماعی -مدنی اقشاراجتماعی
3- بازتاب اینگونه سازمانیابی در سیاست ، وجود گروههای سیاسی ست.
4- چون جامعه سازنده ی «تشکل خرد» است بنابراین امکان وجود تشکلهای «کلان» منتفی ست.

و از اینرو ایران درصد سال اخیر معمولا دارای تشکلهای خرد بوده و نه کلان . کلان به معنی گستردگی سراسری باپایگاه اجتماعی و نقش تعیین کنند درسیاست کشور.
5- جامعه ی ایران تنها در برهه های انقلابی و گذرا قدرت اتحاد یافته و از تشکلهای کلان با پایگاه اجتماعی برخورداربوده است. و بعد از این دوره های دگرگونی باز به گروههای خرد تقسیم شده است.
6- یعنی جامعه ایران درشرایط معمولی تحت تسلط استبداد خصلت داشتن اتحاد درسطح کلان را ندارد-نه ازنظر ذهنی و نه از نظر سازمانی.
7- بنابرین ذهنها گروهی و بسته است. و اتحادها خرد-خرد. تنها در شرایط انقلابی ست که میتواند صاحب اتحاد کلان شده و بعد باز آنرا از دست بدهد. مگر اینکه دموکراسی حاکم شود و تشکل کلان یا کلانها ادامه حیات یابند.
8- آسیب شناسی اپوزیسیون تنها جنبه آکادمیک ندارد اینجا جهت ایجاد اتحاد درجامعه سیاسی مورد توجه قرارگرفته است. با توجه به دلایل بالا فکرمیکنم جستن «اتحاد و همبستگی کلان» به شکل کلاسیک که دربرهه ها شاهدش بودیم «نه درست است و نه عملی». دلیل آن تست حداقل 30ساله ی اخیر است که همه جواب منفی داده اند.
جامعه ی اجتماعی و سیاسی ایران متاسفانه بیشتر خصلت آفرینش گروهها و سازمانهای خرد را دارد و نمی تواند به کلان برخیزد.
تلاشهای اتحاد و همبستگی آفرین لازم است راههای جدید و غیرکلاسیک بیابند. شاید فرم جدید تشکل همین «شبکه های مستقل و خودمحتار» سیاسی-مدنی باشند. چه درسطح جامعه و چه درشبکه های اجتماعی. تا درشراط تاحدی باز سیاسی به سازمانهای کلان فرارویند.
9- روند دگردیسی گروههای منجمد هم میتواند به این پروسه یاری دهد.
------------
ناسیونالیسم با تجربه ی سوسیالیسم موجود و اسلام سیاسی شکست خورده، در پاسخ دهی به مسایل جامعه ، عملا مطرح است. اما مشکل اینجاست که همانطور که دو راه حل پیشین-سوسیالیسم موجود-اسلامیسم- نتوانستند مشکلات را حل کنند ناسیونالیسم نیز راه حل درستی برای مسایل نیست که هیچ در صورت اوج گیری به راحتی میتواند به فاشیسم نیز تبدیل شود.
دراین میان شاید «چپ دموکرات » بتواند راهی برای «رفع تبعیص و استبداد و عدالت اجتماعی نسبی» بگشاید. بیداری و حرکت چپ های نوین شاید راهی باشد برای نلغزیدن جامعه ی ایران به « ورطه ی فاشیسم و جنگ داخلی با علم ناسیونالیسم».
پیروزی دراسپانیا هم این امید را بیشتر میکند.

این فاکتها نشان میدهند که چپ دموکرات و نوین ایران باید طویله اوژییاس(جامعه) را خوب تمیزکند.از زاویه ی رهگشایی در سیاستهای عملی و نظری نوین.
درهرصورت تلاشهای روشنگرانه ی شما برای رهایی از عقب ماندگهای مزمن در عرصه های مختلف بسیار ارزشمند است.