Skip to main content

دوستان کامنت نویس آذربایجانی

دوستان کامنت نویس آذربایجانی
Anonymous

دوستان کامنت نویس آذربایجانی لازم است چنین نوشته های ظنز آمیز را جدی نگیرند. و هر از گاهی برای مزاح و انبساط خاطر چنین چیزهائی برای رفع خستگی لازم است. در ضمن میخواستم نکته ای را یاد آوری کنم که کامنت نویسان آذربایجانی نیز، میتوانند مطلبی را در افشای هویت غیرفارسی، فارس تباران موسوم به کویرهای ایران مرقوم نمایند، و بطورصبورانه به آنان یاد آوری کنند، که آنان دراصل فارس نیستند، بلکه کولیان مهاجرهندی هستند، که بخشی در بلغارستان، و اروپای شرقی و غربی ول میگردند، و درهیچ کجا بند نیستند، و بخشی نیز بنا به حس انسان دوستی و ترحم پادشان و سلاطین ترک، در کویرهای سوزان یزد و اصفهان و کرمان اسکان داده شده اند. که دراثرگرمای طاقت فرسای چهل و پنج درجه، که مار در آن زوزه میکشد، شکل و شمایل و هویت شان، از مردم آذربایجان فرق اساسی دارند. فارس اصیل،

درواقع قومی در افغانسان امروزی است، و در آنجا نیز ساکن است. اینانی که امروز در جغرافیای موسوم به ایران، بعنوان فارس مطرح هستند، در واقع از نظر تباری فارس نیستند، بلکه کولیان رانده شده از کشور پهناورهندوستان هستند، که حتا جامعه هند نیز از تحمل آنان سربازمیزند، و حتا زنده یاد "گاندی" نیز با تمام تلاش خود، نتوانست از تحقیر نژادی چنین گروههای حاشیه ای، جلو گیری نماید. زیرا فئودالهای هند که به "ماهاراجا" معروف هستند، و در واقع خون مردم هند را می مکند، از بی رحم ترین نژاد پرستان واستثمارگران تاریخ هند محسوب میشوند و همین " ماهاراجای" هندی که به پادشاهان فئودال نیز معروف هستند، گروههای قومی هندی و اقوام فقیرو زیردست را، که قوم باصطلاح فارس نیز جزء این دسته است به بردگی کاری، و استثمارجنسی میکشند، و چنین اقوام حاشیه جامعه در نزد ماهاراجای هندی، قوم " کاستن" نامیده میشوند. این بمفهوم آن است که این اقوام ازهر نظر در جامعه هند ایزوله شده اند! قومی که از نظرفئودالهای هندی، نمیتوان با آنان معاشرت کرد، و به آنان نزدیک شد. معنای دقیق آن این است که آنان حتا اجازه ندارند، که از راه های عادی که مردم عبور میکنند، طردد نمایند. و همیشه باید در حاشیه جامعه هند روزگار بگذرانند. این یکی ازعلت اصلی کولیان هند که تقریبا تا اروپا و ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه پخش و پلا هستند، می باشد. که قوم به اصطلاح فارس نیزازاین قاعد عمومی مستثنا نیست. اینان که براثر مراوده با فارسهای دری افغانستان، فارسی را یاد گرفتند، حالا که درعرض هشتاد سال گذشته، دول غرب برای درهم شکستن قدرت ترکان، این قوم را به رهبری خمینی درمسند قدرت قرار داده اند، و چون اینان درهیچ کجا، دارای مقبولیت اجتماعی و یا سیاسی نیستند، و درهیچ برهه ای از تاریخ سوابق حکمرانی نداشته اند. درعرض این سه دهه جغرافیای ایران را به جهنمی هولناک مبدل کرده اند. مردم آذربایجان با توجه با سوابق هزاران ساله تاریخ و تمدن و فرمانروائی سلاطین و پادشاهان ترک، که شهرهای بزرگ ایران را ساخته اند، و به عمران و آبادی و تنظیم دولت و قوانین آن پرداخته اند، اصلا با یک چنین قومی دوره گرد، به هیچ وجهه قابل مقایسه نیست. هدف اصلی نوشته های طنز آمیز آنان نیز این است، که بدون حمایت چهل میلیونی مردم ترک آذربایجان دیر یا زود جل وپلاس رژیم اسلامی که تنی چند از خود فروختگان و مانقورهای پان آذری، و پان ایرانیستهای دو آتشه را با خود یدک میکشد، درهم خواهد شکست. به همین سبب اینان کار و زندگیشان را رها کرده اند، و هولناک تلاش میکنند تا برای مهیا ساختن سیاهی لشکر برای اهدف استعماری خود، برای مردم ترک آذربایجان هویت جعلی آذری و یا فاذری قالب کنند. در صورتیکه خودشان بهتر از هر کسی میدانند، که چنین سیاستی حتا با اجیر کردن کسرویها نیز، خیلی وقت است که شکست خورده است. زیرا فریاد" هارای هارای! من تورکم!" از استادیومهای ورزشی روز به روز واضحتر از پیش بگوش میرید، فریادیکه لرزه بر اندام گردانندگان رژیم اسلامی می افکند.