با احترام به راقم این نوشتار, متاسفانه ایشان مسائل را از دریچه تنگ ایران و ایرانیت نگریسته اند و قادر به ارائه تصویر درستی از حرکت ملی آزربایجان نبوده اند. به اعتقاد من علت اصلی شکست خیزشهای پیشرو آزربایجان در مقابل ارتجاع مرکزی اختلاف فاز موجود بین دو خطه بوده است. آزربایجان به اعتبار شکل گیری جامعه روشنفکری آن(اوایل قرن 19) یکصد سال پیش از ایران فارس محور (اوایل قرن 20) تحت تاثیرتمدن اروپائی بوده و هنوز هم اینگونه است و نسیم مدرنیته از دیار ما می وزد . زمانیکه اکثریت آزربایجانیها مشروطه چی ها برهبری ستارخان, باقر خان و حیدر عمواوغلوی سکولار بودند, مناطق فارس نشین جولانگاه مشروعه چیان مقلد شیخ فضل الله نوری و اقلیتی تقریبن مشروطه چی دنباله رو آیت الله ها بهبهانی و طباطبائی بودند. نهایتن از التقاط مشروطه ما و مشروعه خطه مقابل آش شور و بی نمکی بنام مشروطه به همه تحمیل شد.
آقای احمدی زاده بر این باور است که حرکت ملی باید اموزش زبان ترکی را در آزربایجان تعمیم دهد !!! در حالیکه احتمالن میداند سعید متین پور بدلیل تحریر مقاله ای تحت عنوان" چرا فرزندان ما ترکها نباید به زبان مادری خود تحصیل کنند؟" هفت سال است در اوین بسر میبرد. آیا در چنین فضای اولترا فاشیستی ایجاد سیستم آموزسی همه گیر موازی ممکن است؟ تازه تحصیل و تعمیم یک زبان در سطح وسیع تنها از عهده یک دولت با یک سیستم اموزشی مدرن بر می آید و یک جنبش, هرچند بسیار مقتدر تا زمانیکه حکومت را در دست نگرفته قادر به این کار نخواهد بود.
تراکتور, قلعه بابک, دریاچه ارومیه, آموزش زبان مادری , اعتراضهای صنفی کارگری و معلمین گرانیگاههای حرکت ملی هستند که بواسطه آن مردم متحد عمل کرده و قادر به اعمال فشار .... می باشند. در فاشیسم اسلامی ایران جز این موارد ابراز وجود جمعی ممکن نیست.
در پایان از نویسنده کمال تشکر را دارم که اندیشه های خود را با ما در میان گذاشتند.