Skip to main content

با احترام به راقم این نوشتار,

با احترام به راقم این نوشتار,
Anonymous

با احترام به راقم این نوشتار, متاسفانه ایشان مسائل را از دریچه تنگ ایران و ایرانیت نگریسته اند و قادر به ارائه تصویر درستی از حرکت ملی آزربایجان نبوده اند. به اعتقاد من علت اصلی شکست خیزشهای پیشرو آزربایجان در مقابل ارتجاع مرکزی اختلاف فاز موجود بین دو خطه بوده است. آزربایجان به اعتبار شکل گیری جامعه روشنفکری آن(اوایل قرن 19) یکصد سال پیش از ایران فارس محور (اوایل قرن 20) تحت تاثیرتمدن اروپائی بوده و هنوز هم اینگونه است و نسیم مدرنیته از دیار ما می وزد . زمانیکه اکثریت آزربایجانیها مشروطه چی ها برهبری ستارخان, باقر خان و حیدر عمواوغلوی سکولار بودند, مناطق فارس نشین جولانگاه مشروعه چیان مقلد شیخ فضل الله نوری و اقلیتی تقریبن مشروطه چی دنباله رو آیت الله ها بهبهانی و طباطبائی بودند. نهایتن از التقاط مشروطه ما و مشروعه خطه مقابل آش شور و بی نمکی بنام مشروطه به همه تحمیل شد.

بعدها نیز زمانیکه پدر بزرگان ما را پسیانها و خیابانیها سعی داشتند به سمت دموکراسی و کرامت انسانی رهنمون سازند, نیمه ارتجاعی ایران با لمپن بی سواد و جنایتکاری بنام رضا شاه پسرفت دیگری را در تاریخ ثبت نمودند. در برحه ای که که ازربایجان پشت پیشه وری بزرگ صف آرائی کرده بودند مرکز گرایان در قبول رهبری مصدق نیمه دموکرات یا شاه اتوکرات مردد بودند. در شورش کور 1357 نیز آزربایجان جناح مخالفان التقاط دین و حکومت را تشکیل می دادند و ولایت فقته را علنن رد میکردند اما ارتجاعیون چپ و راست و لیبرال مرکزی در آخوندیسم بغایت واپسگرا کاملن ذوب شده بودند. در ادامه این مکررات, اینک نیز بخشهای فارس نشین, الله اکبر گویان بدنبال موسوی و کروبی- که از جانیان دهه شصت رژیم هستند -راه افتاده اند اما حرکت توده ای, لائیک و دموکراتیک آزربایجان در راستای تمدن و مسیر مخالف با مرکزیون گام بر میدارد. تردیدی نیست که علت اصلی شکست جبنش های پیشرو ما وجود مرکزی با تاخیر فاز صد ساله است و تنها با طلاق سیاسیست که میتوان این معضل را حل کرد.
آقای احمدی زاده بر این باور است که حرکت ملی باید اموزش زبان ترکی را در آزربایجان تعمیم دهد !!! در حالیکه احتمالن میداند سعید متین پور بدلیل تحریر مقاله ای تحت عنوان" چرا فرزندان ما ترکها نباید به زبان مادری خود تحصیل کنند؟" هفت سال است در اوین بسر میبرد. آیا در چنین فضای اولترا فاشیستی ایجاد سیستم آموزسی همه گیر موازی ممکن است؟ تازه تحصیل و تعمیم یک زبان در سطح وسیع تنها از عهده یک دولت با یک سیستم اموزشی مدرن بر می آید و یک جنبش, هرچند بسیار مقتدر تا زمانیکه حکومت را در دست نگرفته قادر به این کار نخواهد بود.
تراکتور, قلعه بابک, دریاچه ارومیه, آموزش زبان مادری , اعتراضهای صنفی کارگری و معلمین گرانیگاههای حرکت ملی هستند که بواسطه آن مردم متحد عمل کرده و قادر به اعمال فشار .... می باشند. در فاشیسم اسلامی ایران جز این موارد ابراز وجود جمعی ممکن نیست.
در پایان از نویسنده کمال تشکر را دارم که اندیشه های خود را با ما در میان گذاشتند.