خانم ترابی!
Anonymous
خانم ترابی!
کوششهای شما در اوضاع و احوال کنونی بسیار ستودنی است.
ما ایرانیان نیاز به افسانه زدایی و افسون زدایی داریم. همۀ بنیادهای به اصطلاح ایرانیت ما سُست و نااستوار است.
• شروع تاریخ ایران از هخامنشیان کاملاً خودسرانه است. از هخامنشیان، چنان که خود توجه داده اید، بدون تمدنهای بینالنهرین و عیلام هیچ چیز نمی ماند. قومی میشدند مثل مادها که جز چند واژه و جاینام (توپونیم) چیزی از آنان باقی نمانده است.
• آنان نام یا صفت «آریا» را به احتمال زیاد از زبان «اوگاریتی» گرفتهاند. هنوز در میان ایران شناسان دربارۀ معنای «آریا» همرایی وجود ندارد. در اوستا، کتیبههای هخامنشی و وداها این واژه معناهای گوناگون دارد.
• ایران یا اِران در زمان ساسانیان به معنای «دینداران» یعنی «زرتشتیان» بوده که شامل قبایلی از عرب نیز میشده است. انیران یا اَنِران به غیرزرتشتیان میگفتند.
• ایران شاهنامه ربطی به ایران کنونی ندارد و داستانهای آن به طور عمده مربوط به شمال افغانستان و ماوراءالنهر و به قول شما مربوط به شرق ایران کنونی است. خداینامکها به احتمال زیاد زیر تأثیر اساطیر و افسانههای مردمان آن سامان تنظیم شده بودند.
• گاتها را ساختۀ مردمانی در جنوب سیبری در ینی سئی میدانند. معلوم نیست به ساسانیان از طریق پارت ها به ارث رسیده بود یا از جای دیگر.
• اوستای دوم پر از تناقض است. جُنگی است که در اواخر ساسانیان و پس از اسلام به گات ها افزوده شده است.
• ژان کلنز از والتر هنینگ سخن گفته. والتر هینتس که کتاب «تشکیل دولت ملی در ایران» را نوشته، همکار نازی ها بود. حق با شماست.
• زبانشناسان و باستانشناسانی مانند ژان پل دُمول نظریۀ هند و اروپایی را به کل مردود میدانند. با فروریختن این نظریه بسیاری از برساختههای تاریخی نیز دیر یا زود فرو خواهد ریخت.
موفق باشید.
• شروع تاریخ ایران از هخامنشیان کاملاً خودسرانه است. از هخامنشیان، چنان که خود توجه داده اید، بدون تمدنهای بینالنهرین و عیلام هیچ چیز نمی ماند. قومی میشدند مثل مادها که جز چند واژه و جاینام (توپونیم) چیزی از آنان باقی نمانده است.
• آنان نام یا صفت «آریا» را به احتمال زیاد از زبان «اوگاریتی» گرفتهاند. هنوز در میان ایران شناسان دربارۀ معنای «آریا» همرایی وجود ندارد. در اوستا، کتیبههای هخامنشی و وداها این واژه معناهای گوناگون دارد.
• ایران یا اِران در زمان ساسانیان به معنای «دینداران» یعنی «زرتشتیان» بوده که شامل قبایلی از عرب نیز میشده است. انیران یا اَنِران به غیرزرتشتیان میگفتند.
• ایران شاهنامه ربطی به ایران کنونی ندارد و داستانهای آن به طور عمده مربوط به شمال افغانستان و ماوراءالنهر و به قول شما مربوط به شرق ایران کنونی است. خداینامکها به احتمال زیاد زیر تأثیر اساطیر و افسانههای مردمان آن سامان تنظیم شده بودند.
• گاتها را ساختۀ مردمانی در جنوب سیبری در ینی سئی میدانند. معلوم نیست به ساسانیان از طریق پارت ها به ارث رسیده بود یا از جای دیگر.
• اوستای دوم پر از تناقض است. جُنگی است که در اواخر ساسانیان و پس از اسلام به گات ها افزوده شده است.
• ژان کلنز از والتر هنینگ سخن گفته. والتر هینتس که کتاب «تشکیل دولت ملی در ایران» را نوشته، همکار نازی ها بود. حق با شماست.
• زبانشناسان و باستانشناسانی مانند ژان پل دُمول نظریۀ هند و اروپایی را به کل مردود میدانند. با فروریختن این نظریه بسیاری از برساختههای تاریخی نیز دیر یا زود فرو خواهد ریخت.
موفق باشید.