Skip to main content

خانم ترابی گرامی ،

خانم ترابی گرامی ،
آ. ائلیار

خانم ترابی گرامی ،
تمام نکاتی که مورد اشاره ی شما قرار گرفته با تجربه ی شخصی من تطابق دقیق دارند. بنابرین آنها را تأیید میکنم. سخن شما درست است.
ترکی زبانهای قلمزن خواه-ناخواه از زمانی که پیوند زبان سومری و ترکی مطرح شده با آن روبرو هستند. و هرکس برای خودش دارای مطالعات و نظریاتی ست. منهم در این دایره ام.
قصدم از نوشتن این مطلب نه نگاه زبان شناسانه به موضوع، که زبان شناس نیستم ، بل بیان یک «حس و دریافت زیبا» در این خصوص بود. که می تواند آمیخته ای از «درست و نادرست» باشد.
من به عنوان یک ترکی زبان در آشنایی با معانی واژه های ترجمه شده از سومری( هرچند با مفهوم تقریبی) و ساخت دستوری ،
و دید ریاضی ، و فضای فرهنگی، به ویژه بیل قامیش اش احساس نزدیکی فوق العاده میکنم. در حقیقت با دنیای روحی سومر - که تا حدی دریافت اش تقریبی ست- به جای بیگانگی، نزدیکی و حتی تا حدودی یگانگی حس میکنم.

ممکن است این احساس و دریافت کاذب باشد ولی بهرحال چیزی ست که برایم روی داده است.
طرح شدن مسئله سومر درسایت و حکم محکومیت سیاسی از پیش تعیین شده ی «افسانه ی ریشه» مرا متوجه « دریافت خودم» کرد. و بازتابش مطلبی ست که ملاحظه میکنید.
تا وقتی که کاذب بودن «حس و درکم» اثبات نشده این پدیده در من هست.

dərə bəye دره بیی= بیک-آقا- حکمران-خدا-ی دره ها.
وقتی به حرف پدر گوش نمیکردم برمیگشت به مادرم میگفت :
!Bax! BU uşax elə bil dərə bəyedi باخ! بو اوشاخ ائله بیل دره بی دی= نگاه کن! این بچه مثل اینکه خدای دره هاست!» .
یاد آ-آ«a-a» ی سومر میافتم که نوشته اند خدای دره ها بود. شاید نام درست نباشد ولی اینکه آنها هم مثل فرهنگ پدرم معتقد به «ببی» دره ها بودند برایم احساس نزدیکی و یگانگی زیبایی را تولید میکند.
Yel ba-ba یئل بابا= بابا باد= منظور صاحب و یا خدای باد.
وقتی با مادرم برای جمع کردن برگهای زرد پاییزی ریخته در زیر درختان جهت سوخت میرفتیم ، مادرم میگفت :

«!Yel ba-ba! Gəl! Xəzəl gətir یئل بابا! گل خزه ل گتیر! بابا باد! بیا، برگهای زرد بیار!» یاد خدایان سومر میافتم که برای
جنگل -دره-آسمان-زمین و... خدایانی داشتند.
در داستان بیل قامیش جنگل سدر « Ba-ba » دارد . Ḫumbaba.
وقتی در خانه ها بچه های ترسیده را با تکه چوب سدر داغ میزدند که بهبود یابد مرا به یاد خدای جنگل سدر میانذازد.

در یک-یک بسیاری از کلمات سومری این نزدیکی ها هست. ممکن است کلمات درست خوانده نشده باشند-ممکن است ترجمه درست نباشد، اما در این که هزاران واژه تصویری تقریبی از جهارچوب «دنیای روحی سومر» برای من ترسیم میکند ؛ کافی ست که این « حس و دریافت نزدیکی زیبا» را داشته باشم.
تبلیغات سیاسی غرض ورزانه و برخوردهای هدفدار ابلهانه ی برخیها نمی تواند این «دریافتهای» زیبای انسانی را از من دور کند.
زبان یعنی معنی. نه معنی تک یک کلمات ، بل معنی هزاران کلمه رویهم ؛ که یک دنیای روحی را به انسان منتقل میکند.
ممنون از یاداوری نکات مهم و درست تان.